رسیدن به آسمایی:  24.05.2011 ؛ نشر : 29.05.2011 

رفیع شاهد

«خدا در دانه ی برنج»

 

مریم کوزل حسینی (Mariam Kühsel-Hussaini) نویسنده ی جوان افغان به زبان آلمانی  رُمانی نوشتـه است به نام « خدا در دانه ی برنج »( Gott im Reiskorn) .  این رومان توسط موسسه ی نشراتی «Berlin University Press» آلمان ، چاپ و پخش شده است .
بر روی جلد کتاب ، تصویر پُرچاذبه ی یک قطعه ی برازنده ی خوشنویسی ، به قلم یکی از استادانِ بی همتای خطاطی ، جناب استاد روانشاد سید داوود حسینی ، که در آن شاه بیتی از شاعر بلند مقام ، کلیم همدانی ، درج می باشد و عکسی از نویسنده رُمان به چشم می خورد . استاد داوود حسینی پدرکلان مریم کوزل حسینی است. علاقه مریم حسینی به نقاشی - هنری که موازین فنی اش را هم در یک نهاد اکادمیک آموخته است - شاید با این نسبت خانواده گی بی رابطه نه باشد. نویسنده گی هم در خانواده اش بی سابقه نیست . پدر مریم حسینی - رفعت حسینی- نیز از شاعران شناخته شده ی کشور است .

مریم حسـینی بیست و سه سال دارد و با یک مورخ هنر به نام تورستن کوزل  ( Thorsten Kühsel) ازدواج نمـوده است . او در شهر برلین زنده گی می کند .

مریم حسینی در سـال 1987 در کـابل چشـم به زنده گی گشـوده است . سـالهـای نخستین زنده گی را در زادگاهش سپری نموده و آن گاه با پدر ، مادر و خواهرانش ، در آغازِ سال 1990 به آلمان آمده و درهمین مرز و بوم بزرگ شده و آموزش دیده است .

گرچی در سالیان پسین چند رومان از نویسنده گان افغان در آلمان منتشر شده است ، ولی «خدا در دانه ی برنج» نخستین رمانِ یک نویسنده افغان - آن هم یک زن افغان- است که به زبان آلمان نوشته  شده است .

افغانسـتانِ راد و استوار و پُر صلابت و متین ، اکنون در یکی از داغ تـرین و حساس ترین دوران های تأریخ خویش به سـر میبرد و موقعـیت به کلی خاص و سـرنوشت سازی را در تأریخ معاصر دنیا به چنگ آورده است . به همین جهت هنر و ادبیات افغانستان  نیز مورد توجه بسیار جهانیان است و بحث آفرین می باشد و گاهـگاهی هـیاهـو بر می انـگیــزد . و اما درونمایه و روان  رومان «خدا در دانه ی برنج» و طرز پرداخت آن ، چندان همسو با تصویری که رسانه های جمعی جهان از افغانستان ارایه می دارند ، نیست . به سخن دیگر نویسنده به نرخ روز نه نوشته است . در این میان نکته ی برازنده آن است که مریم حسینی می خواهد و تلاش می ورزد تا خواننده -به ویژه خواننده یی را که در یک جامعه ی غربی به دنیا آمده و بر مبنای دساتیر و اصولی دیگرگون پرورش یافته است - بداند که افغانستان کشوری است که در آن «فرهنگ» و «فرهنگ نخبه و والا» وجود دارد . معنای دیرینه سال و استوارِ تأریخی ما تفنگ و جنگ و کشتن و بستن نیست . به دیگران اندیشیدن و پندارها و گرایش های ذهنی آنان را فهمیدن و آن ها را محق و معتبر دانستن و به آن ها بها دادن ، در ژرفای و پهنای زنده گی در افغانستان قرار دارند. در کنار برجسـته گی های دیگر ، نمایاندن ِشخصیت ها در این کتاب ، به طرز غیرجانبدارانه و به شیوه ی فرازمند ، گواه مهارت های نویسنده  می باشد. مریم حسینی ، مسایل گزیده ی چند دهه ی اخیر کشور را در مد نظرداشته است و از آنـها متالم و بر انگیخته بوده است . نمادها و بهای آنها و پذیرش و نمایش بنیاد های معتبر و با وقارِ معنوی و فرهنگی و ماندگاری شان ، و نبرد آنان با دیگر مفاهیم حقیقی و زنده ، و بررسی برخی از پدیده های موجود در معیار ها و لایه های گونه گون جامعه ، رمان « خدا در دانه ی برنج » را هستی  می بخشـد .

در پرداختِ زنده گی شخصـیت ها و مُهره ها ، چنـد چهره ی شـناخته شده و صاحب آوازه ی معاصـر افغانستان نیز درین رمان نمایان گردیده و مطرح و مصداق می باشند . پرداخته های نویسنده از این شخصیت ها و چهره ها ارزشمند توانند بود. گاهی شاید صبغه ی یک نماد و یا یک سمبول باشند . نویسنده می خواهد ، در قالب یک رمان ، جنبه هایی از زنده گی چند چهره ی اجتماعی معاصر را ، در کنار سایر پدیده های جامعه ی ما ، بنمایاند .

به گونه ی بارز اگر بپردازیم : در رمان می خوانیم و می بینیم که یک آدم مهمِ فرهنگی ، سخن و سخن زدن و اندیشیدنِ درست و انسانی و آزادی را می فهماند و می پراگند .

این که مریم حسینی با رمان « خدا در دانه ی برنج » خویش ، آیا جایگاهی را در ادبیات معاصر افغانستان و جهان تسخیر خواهد کرد یا نه ، پرسشی است که بسی زود است بر آن داوری نماییم و برین کرسی تکیه زنیم . در این که مریم حسینی ، به حیث یک نویسنده ی جوان ، چی سان و چی گونه ، مسایل و انگیزه ها را در رمان « خدا در دانه ی برنج » آورده و پرورده است ؛ و  نیز شـناخت سـلیقه و دسـتآورد هـای او در کار « نوشتن » و « رمان نویسی » ، نیازمند فرصتی مناسب تر و فراوان تر می باشد و ازین مقالِ شتابزده بر نه می آید و بررسی همه سویه ، سنـجیده شـده و دقـیق می خـواهد .

در انتظار ترجمه و چاپ این رمان به زبان های دری و پشتو باید بود تا به دسترس همه گان قرار گیـرد و دنبال شود و پروازگاهش هویدا و مشخص گردد . و به امید آن که این نخستین رومان آخرین اثر ادبی  مریم حسینی نه باشد.