نشر در آسمایی : 04.08.2011

 گزارشگر: سهیلا اصغری حسرت نظیمی

نشست دوستان با صبورالله سیاه سنگ

به روزهای بیست و سوم و بیست و چهارم ماه جولای سال جاری شاعر، نویسنده مترجم، محقق و ادیب مطرح کشور داکتر صبورالله سیاه سنگ و خانواده اش (دکتور صفیه، کرستل، قافیه و سوسن) مهمانان برنامه ویژه بیست و چهار ساعته یی بودند که به همت و پشتکار شاعر، نویسنده، دکلماتور و ژورنالیست شناخته شده کشور محترمه فریبا آتش صادق و همسر مهربانش محترم سمیع دوست در تالار "اس تی سیبالدوز" شهر ایرلانگن آلمان برگزار شده بود.

این برنامه که از نگاه شیوه سازماندهی تا چگونگی تنظیم و ترتیب و میزبانی در نوع خود یگانه و بی نظیر بود، از شام روز شنبه آغاز شد و تا شامگاهان روز یکشنبه دوام یافت. سایر مهمانان که از کشورهای مختلف اروپایی مانند سویدن، اتریش و فرانسه و شهرهای دور و نزدیک آلمان تشریف آورده بودند، نیز با استقبال گرم و صمیمانه از جانب این زوج میزبان پذیرایی شدند.

پرده های دارای رنگهای دلاویز در مطابقت با آن دسته گلهای زیبا به زیب و زینت فضا افزوده بودند، و همچنان طرح ستیژ منحیث جایگاه مهمانان خاص برای خواندن اشعار، نوشته ها و بیان خاطره ها بگونه خاصی نمایانگر زحمات شباروزی و کاربرد ذوق و سلیقه عالی برپا کننده گان این نشست بیاد ماندنی بود.

آغازبرنامه با دکلمه ی شعرتصویری "خدا حافظ گل لاله، خدا حافظ پرستوها" از صبور اله سیاه سنګ فضا را از وجد و احساس آګنده ساخت که صدای فریبا آتش به آن به آن زیبایی برازنده ای بخشیده بود و دکلمه شعر جدیدی از محترم ناصر طهوری که از ایالات متحده امریکا به محترم داکتر صبورالله سیاه سنگ در همین بزم منحیث تحفه فرستاده شده بود، ره مجلس را کشود.
آقای هاشمی به نماینده گی از افغان های میتل فرانکن داکتر صبوراله سیاه سنګ و مهمانان را خیر مقدم گفت و تلاش ها و کوشش های فریبا آتش و سمیع دوست را در این راستا قابل ستایش و قدردانی خواند. وی علاوه کرد که رویدست گرفتن چنین کاری از سطح توان بسیاری از انجمن ها و نهادهای فرهنگی دارای امکانات مادی و معنوی نیز بالاتر است.

پس از آن استاد سمیع رفیع با سخنرانی عالمانه اش از اهمیت فرهنگی همچو نشست ها و مخصوصا ارزش و عظمت این اقدام فوق العاده با سپاس یاد کرد و به نوبه خویش صبورالله سیاه سنگ و خانواده اش را خوش آمدید گفت.

یکی از شرکت کنندګان این نشست خاطره انګیز من سهیلا حسرت نظیمی بودم. من که تجارب بیشمار ژورنالیستیک ازینګونه برنامه ها در افغانستان و اروپا دارم و غالباً ګرداننده ګی ها را عهده دار بوده ام، حال و هوای دلپذیری در آن یافته بودم. نبشته یی داشتم به نام "من سیاه سنگ را بعد از رهایی از زندان می شناسم". در آن یادنامه از شروع آشنایی و همبازی بودن دوران کودکی با سیاه سنگ و به ادامه آن از دور افتادن ها و فاصله های زمانی چند دهه تا دیدارها و ملاقاتهای دوباره پس از سالهای متمادی یادآوری کردم و سخنانم علامه صمیمیت سالهای کودکی و نوجوانی بود.

در قسمت شعر خوانی انجیلا پگاهی با دکلمه غزل دلپذیری از خودش، رنگ دیگری به محفل بخشید و فضا را شاعرانه تر گردانید. بعد بانو مارگوت سویکل (شاعر و مترجم آلمانی) ترجمه شعر "های آذرشین" محترم داکتر صبور الله سیاه سنگ را از حافظه و به طرز تمثیلی با چنان زیبایی هنرمندانه ادا کرد که نه تنها مورد تشویق بلکه مایه حیرت حاضرین قرار گرفت. مارگوت سویکل متن دستنوشته برگردان آلمانی این شعر را که به خط زیبای خودش به رشته تحریر درآورده شده بود، به سیاه سنگ اهدا کرد و در مورد هنر دکلمه تمثیلی نیز مختصراً معلومات داد.

صنم عنبرین با ارمغان آوردن دو شعر تازه و دکلمه زیبای آنها رنگینی بیشتری به این نشست داد. دکتور زرمینه زمان نیز با دکلمه شعر شورانگیزی از مولانا جلال الدین بلخی فضای محفل را روشنا و گرمای تازه بخشید.

سپس دکتور صفیه سیاه سنگ با صحبت های کوتاه به دو بخش زندگی نوشتاری و زندگی خانوادگی همسرش پرداخت و به ادامه آن به سوالات حاضرین جوابهایی ارائه کرد.

فریبا آتش صادق باز هم با خوانش چند پارچه شعر دلاویز به رونق "نشست دوستان با محترم داکتر صبورالله سیاه سنگ" افزود که مورد توجه و تحسین زیاد مهمانان قرار گرفت.

نعمت الله ترکانی که با همسرش ملیحه جان ترکانی و پسرش فرزاد جان ترکانی از شهر لنز اتریش قدم رنجه کرده بودند، با صحبت مختصر و اهدای قطعه شعری به داکتر سیاه سنگ ابراز ارادت و صمیمیت نمود.

داکتر عبدالحمید برنا با ارائه دو پارچه طنز منظوم شیر و شکر موجب فرحت و شادمانی حاضرین گردید. سپس شکرالله شیون که در همکاری با فریبا آتش بخش گردانندگی محفل را بدوش داشت، با پیشکش نمودن چند قطعه شعر طنزی و هم خاطره هایی از آشنایی و سفرها با بزرگمرد ادبیا ت داکتر صبور سیاه سنگ هوای این نشست دلنشین را دلنشین تر ساخت.

سخنران دیگر داکتر رضا بهمنش بود که با همسرش دکتور نجیبه جان بهمنش و دخترش زحل جان بهمنش از راه دور آمده بودند. داکتر بهمنش با صحبت های عالمانه و خوانش یک پارچه غزل دلانگیزش با عنوان "شبدیز" موجب قدردانی و ستایش همه حاضرین قرار گرفت.

انجنیر فتاح غفوری از گردانندگان سایت وزین "فردا" که از کشور سویدن تشریف آورده بود، به نمایندگی از کلوب قلم افغانها در ستوکهلم پیامی تحت عنوان "صبورالله سیاه سنگ نماد صبوری و دلیری" را خواند. البته عبدالناصر سکندری همکار و همسفر انجنیر فتاح غفوری نیز جهت اشتراک در این برنامه آمده بود.

متغاقباً کبیر امیر خاطراتی از دروان آشنایی و همکاری با صبورالله سیاه سنگ را از مجله "سباوون" تا دیدار در کانادا و اروپا تازه ساخت و بر بخشهای دیگری از زندگی شخصی و هنری داکتر سیاه سنگ روشنی افگند.

مهمان دیگر قادر یامان بود که صحبتها و گفتنی هایش را بیشتر با خود داکتر صبورالله سیاه سنگ و صفیه جان سیاه سنگ در میان نهاد و بنابر ناگزیریهایی که داشت نمی توانست تا اخیر برنامه در شهر ایرلانگن بماند.

بخش نخست برنامه با پیشکش نمودن پورتره زیبای محترم داکتر صبورالله سیاه سنگ و تابلوی خطاطی شعر "های آذرشین" که هر دو با انگشتان هنرآفرین آقای نور آسمایی به شکل نهایت عالی تهیه گردیده بودند، از طرف فریبا آتش، همسر گرانمایه اش سمیع دوست و همچنان آقای نور آسمایی به صفیه جان سیاه سنگ و صبورالله سیاه سنگ اهدا شد. پورتره مذکور در قسمت پایینی در برگیرنده تقریباً یکصد امضاء از اشتراک کننده گان و مهمانان این بزم شادی آفرین بود که به شکل یادگار عنوانی داکتر سیاه سنگ پیشکش گردید. این تحایف هنری با استقبال بیمانندی از سوی همگان مواجه گردید.

یکی دیګر از زیبایی های محفل این بود که محترم سمیع دوست هر یک از مهمانان را پس از خوانش شعر یا بیان خاطره ها و یا سخنرانیها هنگام پایین آمدن از روی ستیژ با دسته گلی پذیرایی میکرد.

بخش دوم برنامه با سخنرانی محترم صبورالله سیاه سنگ آغاز یافت. او با صمیمیت ، سخنان شیوایش را با مراتب سپاس از فریبا آتش و سمیع دوست در نقش سازمانگران و راه اندازان این نشست بزرگ و بینظیر آغازید و به ادامه آن از تک تک اشتراک کننده گان با تبصره های شایسته و خوشایندی یادآوری نمود. محترم سیاه سنگ در قسمتی از صحبت هایش گفت که برگزاری این نشست ویژه در حضورداشت خانواده اش بزرگترین و به یادماندنی ترین خاطره او بوده و خلوص نیات و محبت نهفته در هر اقدام و هر بخش آن تا پایان زندگی هرگز فراموشش نخواهد شد.

سپس استاد سمیع رفیع و فرزند هنرمندش عبدالله کمال رفیع به جایگاه مخصوصی که برای اجرای موسیقی آماده شده بود، قرار گرفتند. استاد سمیع رفیع قبل از برنامه موسیقی طی سخنرانی مختصری باز هم خاطراتی از روزگار آشنایی حضوری و رسانه یی با سیاه سنگ را ذکر کرد و بعد به خوانش چندین غزل ناب از مولانا جلال الدین بلخی پرداخت و شور و حال دیگری به مجلس یاران بخشید که با استقبال بیمثال مهمانان و حاضرین مواجه گردید. اجرای تکنوازی یک پارچه طبله از جانب عبدالله کمال رفیع، اختتام زیبای این نشست بود که مراتب تحسین فراوان مهمان را برانگیخت.

در پایان فریبا آتش از همه دست اندرکارانی که در قسمت فلمبرداری، تهیه غذا و سایر فعالیت های کاری در جوانب مختلف برنامه همکاری کرده بودند، اظهار خرسندی و شکران نمود و مجلس آن شب با ګرفتن عکسهای دسته جمعی مهمانان با محترم صبورالله سیاه سنگ و خانواده اش پایان یافت.

با آنکه بخش دوم برنامه ساعت دو نیم بجه صبح رسماً به انتها رسید، تعداد زیادی از مهمانان تا ساعت چهار صبح به صحبت ها و گرفتن عکسهای یادگاری ادامه دادند.

بخش سوم این نشست خاطره برانگیز از صبح روز یکشنبه تا نیمه شب در فضای آزاد دوام داشت. این قسمت که شامل بحثهای آزاد، گفت و شنودها و صحبتهای دوستانه مهمانان بود، با صرف صبحانه و کباب وطنی و همچنان گرفتن عکسهای یادگاری دوستان فضای برنامه را از هر نگاه دوست داشتنی و به یادماندنی ساخت.

جریان فلمبرداری و عکاسی "نشست دوستان با محترم داکتر صبورالله سیاه سنگ" توسط احسان نظام صورت گرفت.

***

ایرلانگن / آلمان
26 جولای 2011

***

یادداشت آسمایی:

این گزارش به طور همزمان به آسمایی و فردا ارسال شده بود. از آن جایی که سایت فردا متن را زودتر از آسمایی منتشر ساخته ، لذا ما نیز همان متن منتشره را در سایت فردا را به توجه خواننده گان آسمایی می رسانیم

آلبوم عکسهای برنامه