رسیدن به آسمایی:  08.02.2009 ؛ نشر در آسمایی:  08.02.2009

مریم

 

« شعرناسرودهء من » انتشار یافت

«شعر ناسرودهء من» هفتمین گزینهء شعری پرتونادری این روز ها به وسیله ء بنگاه انتشارات میوند، با شماره گان هزار جلد،از چاپ به در آمده است. در این گزینهء شعری بیست وهفت پارچه شعر شاعر گرد آوری شده است. این شعر ها عمدتاً در یکی دو سال اخیر سروده شده اند.
شعر های این گزینه بدون از قطعهء « رستمی در چاه» دیگر همه گان شعرهایی اند در عوالم شعربی وزن یا شعر سپید.
در یکی دو دههء گذشته پرتونادری بیشر به سپید سرایی روی آورده است.
با این حال او در اوزان سنتی نیز تجربه های گسترده یی دارد. اخیراً گزینهء شعر های کلاسیک او زیر نام « ... و گریهء صد قرن در گلو دارم» به وسیلهء بنگاه نشارات میوند به نشر رسیده است.در این گزینه شماری از قصیده ها، غزلها، مثنوی ها ترانه ها و دوبیتی ها شاعر گرد آوری شده اند.
بررسی گزینه های شعری پرتونادری نشان می دهد که او با شکیبایی از اوزان کلاسیک به سوی اوزان آزاد عروضی و از آن جا به عوالم سپید سرایی یا شعر بی وزن راه زده است.
در گزینهء« شعر ناسرودهءمن» شاعر مقدمه یی دارد نسبتاً مفصل زیر نام « نمی دانم چه بنویسم» که در آن ازسیاست، فرهنگ شعر و ادبیات سخنانی رفته است. زبان این مقدمه به مانند زبان شعر های آمده در گزینه، زبانیست آمیخته با طنز و کنایه.
او در این مقدمه نه تنها به برسی وضعیت ادبی کشور پرداخته؛ بلکه سیاست های فرهنگی دولت و وضعیت زبان فارسی دری را از منظرگاه این سیاست بیان داشته است.
در پاره یی از این مقدمه با نوع طنز سیاه و گزنده یی به بررسی روش های فرهنگی سازمانهای امداد افغانی که بخش قابل ملاحظه یی کمک های جهانی را دریافت می دارند، پرداخته و نهایتاً این تصویر را به دست داده است که یک چنین نهاد هایی پیش از آن که به کار سازندهء فرهنگی بپردازند، بیشتر علاقمند به هیاهوی فرهنگی اند.
زبان شعر های او زبانیست آمیخته با طنز. جدی ترین مسایل سیاسی- اجتماعی در شعر های او با زبان طنز آمیزبیان شده است. به همینگونه او در بیان شاعری خویش از مثل های مردمی نیز استفاده می کند.
در سروده های سالهای اخیر پرتونادری طنز کاربرد گسترده یی یافته و این امر به نوعی از مشخصهء شعر او بدل شده است.
نخستین شعر این گزینهء شعری « حلقه های زنجیر فاجعه» نام دارد وآخرین شعر آن به نام « بازار آزاد» آمده است. شاید این یک امر تصادفی است که شاعر حلقه های زنجیر فاجعه را با بازار آزاد پیوند زده است. آیا بازار آزاد برای ما حلقه های زنجیر فاجعه است و یا این که حلقه های زنجیر فاجعه خود همان بازار آزاد است!
این هم شعری از دفتر« شعر ناسرودهء من»:


 

تا سرزمین هیچ

 

امپراتور بی اقلیم من

پیرانه سر

در زیر چتر واژه های دروغین

شرابی می نوشد

که انگورش در باغچهء قصاب شیرین شده است

امپراتور بی اقلیم

هرگاه که از پلکان پیاله های خالی

بربام بلند حادثه بر می آید

فرمان قتل عام ستاره گان عاشق را

در یک کلمه صادر می کند

بکشید!!!

امپراتور بی اقلیم من

در زیر خیمه ء هر واژه

هزار سرور بی سر دارد

امپراتور بی اقلیم من

تازه یورش فاتحانهء خود را

تا سرزمین هیچ آغاز کرده است

و اما نمی داند

که فردا

شتر سیاه چه حادثه یی

در کوچه ء چه ابتذالی

زانو خواهد زد

امپراتور بی اقلیم من

افتاب را با دو انگشت پنهان می کند

و جیب هایش

لانه تفکر خفاشانیست

که تازه از دالانهای رسوایی بر گشته اند

میزان 1386

شهرکابل