رسیدن به آسمایی: 26.10.2009 ؛ نشر در آسمایی: 27.10.2009


منصور سایل شباهنگ


دیشب


وقتی در کنارم بی خیال خوابیدی
من تا بیداری سپیده دم نشستم
با چراغ ِ شراب
نگران ِ خزانه ی جوانی ات

سحرگاه
پیش از آن که نسیمی به تاراجت ببرد
تو را دزدیدم
مرغان همه برخاستند به سخن چینی
و نشان ِ بوسه ام بر لبخند ِ تو ماند .




شناخت


من این کوه را می شناسم
سنگینی ذره هایش را
تاریکی دره هایش را
درشتی صخره هایش را

تنها آزاده گان ِ مست به فتح قله اش دست می یابند
تا لذت رهایی را
در برف لغز ِ شتابناک
با جیغ بلند بدرقه کنند

من این اندوه را می شناسم