رسیدن به آسمایی:09.08.2009  ؛ نشر در آسمایی: 09.08.2009


    دو ترانه تازه از سمیع حامد
 

 

هموطن! زخمی ستی ، میدانم اما چاره نیست

این وطن هم کمتر از ما پاره پاره پاره نیست

رام کن این راه را تا کوچه باغ دوردست

در گذرگاهت اگر چه غیر خار و خاره نیست

میکشیم از سنگ بیرون گندم موعود را

درد اگر باشد زمین شوره هم بیکاره نیست

از مسافرداری ما هر که میداند مگر

کو کسی اینجا که پشت خویش هم آواره نیست

قصهء قاف قیام ما ست، قامت برفراز!

عشق نقل جوگی بازارک مکاره نیست
 

 

***


ای وطندار! ظالم است زمان ، زور خود را نشان بده، یاهو

بار ها بیرقت بلند شده ، باز هم امتحان بده ، یاهو


اینچنین منتظر اگر مانی ،کشت ما خشک و خاک خواهد شد

تا شود ابر سنگدل باران ، آسمان را تکان بده ، یاهو


از سلام و صلای همسایه کوچه را معبر ترانه بساز

زود شو شعر عاشقانه بساز، روح را باز جان بده ، یاهو


باز دودی شده فتیلهء ما، پاک کن چلچراغ دلها را

بهر هر کودک قبیلهء ما نان و کاغذپران بده ، یاهو


تا دگر خنده و پرنده شود میهمان تمام آینه ها

عاشقانه برای هر کلکین عطر و رنگین کمان بده ، یاهو


همسفر! مشکل است این وادی...چند شب مانده تا به آبادی

مانده را در میان راه نمان! خسته را سایبان بده ، یاهو