رسیدن: 29.09.2013 ؛ نشر : 02.10.2013
رفعت حسینی
چراغ
در سوگِ چراغ
در عزایم .
*
می روم به سویی
که آشنا باشد صدایم
و دشت های اندیشهء عاشقان
بشناسندآوای مرا
و آسمانِ شیفتهء پروازِ مرغابیان
و یارانِ همیشه ام :
قطره های باران .
*
و بشناسد
شب
صدای مرا
و روزی که در پی است .
*
به سمتی می شتابم
به سراغِ چراغ
و نامِ ترا
اما
باخود می برم .
آلمان
دو هزار و سیزده ترسایی
تحریر دوم