رسیدن:  20.05.2013 ؛ نشر :  20.05.2013

 

موقعیت حقوقی قبایل آزاد نظر به توافقات میان افغانستان و هند بریتانوی(1)

(اوضاع در مركز پاكستان)

برگرفته از فصل دوازدهم جلد سوم كتاب خان عبدالولى خان:
"پاچا خان و خدايى خدمتگارى"، صفحات ٤٨ - ٥٣
پيشاور- سال 1998


برگردان: غرزى لايق



در يكى از همين روز ها( منظور روزهاى آماده شدن بهتو براى اعلام حالت نظامى*) در يكى از دفتر هاى اعضاى پارلمان نشسته بودم كه عبدالمالك خان يكى از نماينده هاى قبايلى وزيرستان جنوبى نزدم آمد و گفت كه من همين حالا از منزل بهتو صاحب بر ميگردم. تمام نماينده گان را فراخوانده بود. افزون بر وكلاى حزب مردم، وكلاى قيوم ليگ و هزاروى صاحب و ما هشت تن وكلاى قبايلى را هم فراخوانده بود. من پرسيدم كه خيريت بود، باز چه بازى را به راه انداخته؟ مالكى گفت: كدام بازى در كار نيست، از همه ى ما امضا گرفت كه «مارشلا» (حالت نظامى - برگرداننده*) ادامه يابد و اين نه بايد علنى شود. وى گفت كه همه بالاى اين كاغذ امضا كردند، ١٠٨ نماينده در زير آن امضا نمودند( از اين هويدا ميشود كه در انتخابات بهتو صرف ٨١ نماينده داشت، پس اين ٢٤ ديگر را بعداً دست و پاكرده).

من از عبدالمالك خان پرسيدم كه تو هم امضا كردى؟ گفت، بلى ما هر هشت نماينده امضا كرديم. پس من گفتم كه عبدالمالك خان، تو كه زير سند «مارشلا» امضا كردى، اين «مارشلا» در وزيرستان جنوبى پذيرفته خواهد شد؟ و نيز در تمام مناطقى كه شما از آنها نماينده گى ميكنيد، مانند ما و همه ى پاكستان، هم جارى خواهد شد؟ گفت، نه اين وضع بالاى ما جارى نه ميشود، زيرا مناطق قبايلى و اجنسى ها خارج اين امر است. من گفتم: از همين لحاظ پرسيدم كه هرگاه شما به مناطق خود برگرديد و تحفه ى «مارشلا» را براى مردم با خود ببريد، مردم با شما چه پيشآمد خواهد كرد؟ نامبرده گفت كه ما ديوانه نيستيم و از همه چيز آگاهى داريم و با اين اطمينان سند را امضا كرديم كه بالاى ما تطبيق نه ميشود. من گفتم، عبدالمالك خان، با اين كار يك پرسش مبرم و حياتى مطرح ميشود كه در اين اسامبلى پاكستان چنان نماينده گانى نشسته اند و براى پذيرش قوانينى رأى ميدهند كه بالاى خودشان قابل اجرا نيست. پس اين حيثيتى كه مَلك هاى قبايلى كسب كرده اند، صدر حكومت پاكستان هم آن را كمايى نه كرده است. زيرا مَلك هم تابع قوانين اين كشور است، اما ديده ميشود كه مَلك ها از قوانين هم جايگاه معتبرتر و بلندتر دارند. من گفتم كه اگر خير بود فردا من خودم در اسامبله به تصفيه ى اين مساله خواهم پرداخت كه اين چه گونه اسامبله ى پاكستان است كه در آن وكلايى وجود دارند و در كرسى هاى رسمى نشسته اند كه در تصويب قوانين رأى ميدهند، ولى خود آن قوانين را نه مى پذيرند و هم در مناطق خود آن را اجرا نه ميكنند، ماليه را تصويب ميكنند و خود ماليه نه ميپردازند، اين چه گونه پاكستانى هاىی اند كه در خاك پاكستان به سر ميبرند؟ هم اعضاى اسامبله قومى استند و قوانين تصويب شده از جانب خود را خود نه مى پذيرند و در محلاتى كه از آنها نماينده گى ميكنند هم نه ميگذارند. پس از اين اعتراض خود پيشنهاد خواهم كرد كه راه علاج اين پيشآمد يكى است و آن اين كه همين وكلا همين حالا بر خيزند و در برابر نماينده گان اسامبله، حكومت و مردم اين اقرار را نمايند كه هر قانونى را كه ما در اسامبله تصويب ميكنيم و يا كدام ماليه يى را مى پذيريم، پس اين قانون را مانند ساير اتباع پاكستان مى پذيريم، ماليه را مى پردازيم و اين قوانين و ماليه را در مناطقى هم كه ما از آنها نماينده ميكنيم جارى ميسازيم. و هرگاه براى پذيرش اين اصل انها آماده نه باشند، پس چنين وكلا چرا اينجا حضور دارند؟ اين يك موقعيت عجيب است، يك مملكت سر به راه پابند قانون است، ماليه مى پردازد، و اما مَلك هاى مناطق قبايلى از هرنوع قانون و ماليه آزاد اند، پس حالا انتخاب به آنان كه هرگاه اين شرايط را نه ميپذيرند پس عضويت شان بايد خاتمه يابد.

حاجى صاحب خيلى وارخطا شد. ...

نا وقت شب كسى به دروازه كوبيد، من خواب بودم. بيدار شدم و دروازه را گشودم، خدمتگار گفت كه مصطفى جتويى صاحب آمده است و ميخواهد با تو صحبت كند. جتويى صاحب در اين زمان در اداره ى بهتو وزير بود و محكمه مسايل سياسى (Political affairs) را اداره ميكرد. مرا كه ديد كه چشمانم خواب آلوده است، پوزش خواست و بعداً گفت كه اين چه مصيبتى است كه تو براى ما ساختى. گفت، شب هر هشت وكيل قبايلى آمده بودند و چيزى كه را تو براى عبدالمالك خان گفته بودى، برايم نقل كردند و خيلى وارخطا بودند و پافشارى داشتند كه نامهاى شان را از لست بيرون كنم. جتويى صاحب برايم گفت، اين چه مساله ايست كه در اين موقع آن را مطرح كردى؟ من برايش گفتم: جتويى صاحب! اين مساله از يك جانب به عضويت مَلك هاى قبايلى در اسامبله پاكستان پيوند دارد، ولى از جانب ديگر به حكومت پاكستان پيوند دارد. برايش گفتم كه تقسيم مناطق قبايلى ميان انگليسها و حكومت افغانستان صورت گرفته است و يك معاهده ى در اين باب هم به امضا رسيده است كه به نام معاهده گندمك (Treat of Gandamak) ياد ميشود. و بر بنياد همين معاهده خط ديورند كشيده شده است كه امروز هم در بين افغانستان و پاكستان و به همان شكل مستقر است كه در سال ١٨٩٣ توسط انگليس كشيده شده بود. با آن كه حكومتهاى گونه گون افغانستان در همان وقت اعتراض نموده اند كه اين معاهده را انگليس با سردار يعقوب خان در زمانى امضأ نموده كه پدر وى امير شيرعلى خان از كابل خارج شده بود و سردار يعقوب خان كه به امر پدر در حبس بود توسط انگليس از حبس رها شده و بر تخت كابل مقرر گرديد و اين معاهده را بالايش امضأ نمود. و در قوانين بين المللى به نام (Treaty under duress) ياد ميشود كه چندان اعتبار قانونى نه دارد. اما افغانستان ضعيف امكان ايستاده گى در برابر انگليس را نه داشت و مجبوراً اين معاهده همچنان پابرجاست و خط ديورند در جاى خود جارى. من گفتم: جتويى صاحب! امروز پاكستان دعوا دارد كه وارث حقيقى انگليس است و همه معاهداتى كه انگليس با كشور هاى مختلف عقد نموده بود همه جارى اند، و اين معاهده گندمك هم شامل آنهاست. من گفتم: در متن همين معاهده گندمك ماده یی وجود دارد كه مناطق قبايلى واقع در ميان كشورهاى افغانستان و هندوستان، با آن كه آزاد اند، هر گامى كه دو دولت در اين مناطق برميدارند، شامل مشوره و توافق دولت ديگر ميگردد. و زماني كه پاكستان ادعا ميكند كه اين معاهده از انگليس برايش به ارث مانده و شما افغانستان را در رعايت و پذيرش آن مجبور ميسازيد، پس يك دشوارى پيش ميآيد كه اين وكلا از همان مناطق نماينده گى ميكنند كه مناطق آزاد اند و مطابق معاهده ى گندمك كه پاكستان خود را وارث حقيقى معاهدات انگليس جا ميزند، پس ضرور بود كه با دولت افغانستان مشوره صورت ميگرفت. و هرگاه حكومت پاكستان اين مشوره را انجام نه داده و دور از رضاى حكومت افغانستان در اين مناطق مداخله كرده باشد و از اين مناطق وكلايى پذيرفته باشد كه عضويت اسامبله پاكستان را داشته باشند، پس اين تخطى از معاهده گندمك است. زيرا عضويت اين وكلا در اسامبله ى پاكستان اين حرف را ثابت ميكند كه اين مناطق آزاد نه بوده، بلكه شامل پاكستان ميباشند، زيرا پاكستان براي شان حق نماينده گى در اسامبله كشورى داده است. پس چنين برميآيد كه پاكستان از معاهده گندمك تخطى كرده است و اين معاهده را زيرپا كرده است. من برايش گفتم: جتويى صاحب! تا اينجا حرف درست است كه شما و يا حكومتهاى پيش از شما به پاكستان همين خدمت را انجام داده اند كه مناطق مشترك ميان افغانستان و پاكستان را شامل پاكستان نموده اند، ولى رخ ديگر آن خيلى خطرناك است، زيرا زمانى كه حكومت پاكستان از معاهده گندمك تخطى ميكند و اين معاهده را خود نقض ميكند، پس افغانستان هم از اين معاهده رهايى مى يابد. من گفتم كه جتويى صاحب! اين خط ديورند هم در دنباله ى همين معاهده گندمك كشيده شده است، هرگاه اين معاهده نقض شود و از جانب حكومت پاكستان نقض شود، پس حكومت افغانستان از خدا بيشتر از اين چه ميخواهد؟ و اگر خط ديورند به حيث مرز بين المللى باقى نه ماند، پس دعواى افغانستان بالاى مناطق پشتونها پاكستان كه چه در مرز به سر ميبرند و چه در بلوچستان از اين هم شديد تر ميشود. برايش گفتم: جتويى صاحب! شما شوق حكومت «مارشلا»يى خود را چنان به راه انداخته ايد كه نه به مقرارات، نه به قوانين و نه حقوق بنيادى انسانى، نه عدالت و نه رأى مردم پابندى داريد...
***

(1) عنوان از ما است؛ این مطلب در کتاب زیر عنوان «اوضاع در مركز پاكستان» آمده است

(*) مطالب آمده در داخل قوس توضیحات مترجم اند

***

لینک مطالب مرتبط با موضوع:

- گفتگوی خان عبدالولی خان  با روان فرهادى- بخش گزیده از جلد دوم كتاب خان عبدالولى خان؛ "باچا خان او خدائى خدمتگارى" ؛ چاپ پيشاور؛  جولاى 1998

- نقش خان عبدالولیخان در ملاقات های داوودخان و جنرال ضیالحق