رسیدن:  09.09.2011 ؛ نشر : 11.09.2011

دکتور احمدسیر مهجور
 

به بهانه دهمین سالگرد حوادث یازدهم سپتمبر2001

بعد از فروپاشی دیوار برلین، جهان در بحران ایدیولوژی ها قرار گرفت و در بحبوحه ی این بنبست، بحران هویت قد برافراشت و انسان را به بحران معنویت مواجه ساخت. محافظه کاران جدید در امریکا طرح جدیدی را برای تسلط بر منابع انرژی در جهان برای تداوم حاکمیت خویش روی دست گرفتند. جریان های افراط گرایی در جوامع مختلف به اشکال و سطوح مختلف رشد و یا تبلور پیدا کرد و برداشت از متون اندیشه و تفسیر محیط ، عمکرد یک تعداد از افراد را که در مقابل روند حرکت اکثریت جامعه قرار داشتند، جهت بخشید. هر یک از این ها تلاش نمودند تا برای انعدام حریف و تثبیت هویت خویش عرض اندام نموده، قدرت نمایی کنند. اینجاست حوادث یازدهم سپتمبر رخ می دهد.

حوادث یازدهم سپتمبر2011 و شکل واکنش جهان غرب پیآمد های بسیار ناگواری در سطح جهانی  داشته، ماهیت روابط بین المللی را دگرگون کرد، دیدگاه ها و نگاه های منفی غربی ها در قبال اسلام، احساسات مسلمانان را سخت جریحه دار ساخت و انزجار شان را بر ضد غربی ها تقویت بخشید. بیش از دو قرن بی عدالتی در شیوه ی کسب و مصرف سرمایه های جهان و تفاوت فاحش در سطح زنده گی میان باشنده گان شمال و جنوب در تنش میان شرق اسلامی و غرب مسیحی تبارز نمود. از حضور قطعات نظامی در عربستان سعودی-که در آن اماکن مقدس اسلامی قرار دارند- گرفته تا افروحتن جنگ های خانمانسوز ، تقسیم ناعادلانه قدرت و ثروت و دفاع از استبداد در جهان سوم از ریشه های عوامل بروز افراط گرایی در جهان اسلام اند.

حوادث یازدهم سپتمبر 2001 چنان جهان غرب را به چالش کشاند که دولت مردان غرب را  در دادن یک پاسخ منطقی، انسانی و عادلانه با بنبست مواجه ساخت؛ به نحوی که ارزشها و گنجینه های فلسفی و روشنفکری تاریخی خویش را اعم از عدالت، آزادی و مساوات نیز لگد مال نمودند. و چنان جوابی برای حوادث یازدهم سپتمبر برگزیده شد که در آن به وقار، کرامت انسان و وجدان جمعی سخت توهین گردید، چنان که تصویرهای نشر شده آن ، وجدان انسان را به لرزه در میآورد.

حوادث و تحولات ده سال اخیر، انسان را از اعتماد به همنوع خود فرسخ ها دور ساخت و بحران اعتماد را طوفانی تر ساخت. دموکراسی در بیرون از بستر تاریخی اش از یک پروسه عقلانیت سیاسی به یک ابزار استعماری مبدل گردید، بر مصداقیت مقام و موقعیت غرب مبتنی بر مدافع حقوق بشر و احقاق دموکراسی در جهان لطمه های جبران ناپذیر وارد شدند؛زیرا قدرت های غربی به خصوص ایالات متحده امریکا در واکنش به اعمال هراس افگنانه ی مشتی از افراط گرایان، خود را در منزلت و موقعیت گروه های خشونت آفرین قرار داد و بدون در نظر داشت دست آورد های بد فرجام و ویرانگر آن، با مداخلات نظامی زیر نام به اصطلاح مبارزه با «تروریزم» - بدون این که تعریفی برای آن ارایه کرده باشد- چندین برابر بیشتر از قربانیان حوادث یازدهم سپتمبر، در افغانستان و عراق در میان افراد ملکی و معصوم قربانی آفرید که در تلاش نیل به خوشبختی در منجلاب مشکلات فقط برای بقای زنده گی خویش دست و پنجه نرم می کردند.

در امریکا برعلاوه این که نام قربانیان یازدهم سپتمبر را در لوح بلورین در شهر نیویارک حک نمودند، به بازمانده گان شان به خوبی رسیده گی می شود. در ده سال اخیر، روزنامه واشگتن پست ، حد اقل یک مقاله ویژه در صفحات زرین خویش برای گرامیداشت هر قربانی این حوادث نوشت و جوانب مختلف زنده گی این افراد را بازتاب داد. اما نام و تعداد قربانیان بیگناه و بیچاره ملکی حملات نظامی در افغانستان و عراق را کسی نه می داند و از وضعیت فلاکت بار بازمانده گان آنانی که قربانی تجاوز و یا هراس افگنی شده اند خبری در دست نیست. پس کدامیک از این قربانیان برای ترحم و کومک مستحق تر اند: کسانی که توسط افراد افراطی و کینه توز ازبین رفته اند و یا آنانی که توسط یک نظام دولتی که ادعای تحقق عدالت و دموکراسی را در جهان می کند، هلاک شده اند؟

پاریس 09 سپتمبر2011