رسیدن به آسمایی:  19.01.2011 ؛ نشر در آسمایی: 19.01.2011

دوکتور عارف پژمان

چشمان يک روزنامه نگار

و «چمدان» های پول يک رييس جمهور !


وقتی رييس جمهور کشور ، بی پروا از يک همسايه آزمند ، پول جيب خرج بگيرد ، ديگر، همسايه ، که سی سال است ، پايتخت خرافه پراکنی در سراسرعالم است و جستجوگر «بمب اسلامی» ، برای او و اتباعش « تره ، خرد نه ميکند»!

اين همسايه بغض آلود که شهر وندانش را گروگان گرفته است و انديشه ورزانش را پشت ميله های زندان نشانيده، ابايی نه دارد تا در برونمرز  ، در جاسوسخانه هايش که آن را « سفارت جمهوری اسلامی » مي نامد نيز « جوخه های اعدام » و  دار و دسته ی مجازات ، پی افکند و نغمه خوانی های ضد «جمهوری اسلامی» را با غوغا و ترور و تازيانه، به خموشی وادارد!

بختيار ، قاسملو ، فريدون فرخزاد  ، رزاق مامون و صد ها قلمزن و هنر جو و دگرانديش، ديروز و امروز و همه روز، از همين بيدادگاه، پاد افره ديده اند و چشم جهان بين شان،  از حدقه در آمده است!

حمله به چشمان يک قلمزن که بر اساس شواهد ، کار يک مزدور بيگانه است ، نشان مي دهد که قلمرو حکومت کابل، اينک سراپا ، جولانگاه جواسيس بيگانه و  آدمکشان حرفه یی است.

بگذار ، آزاده گان ، با تير و تبر و تيزاب بميرند تا حکمرانی جغد بر خرابه های وطن ، پايدار ماند !

کجای گيتی ديده شده است که در سده بيست و يکم، جنايتکار جنگی ، به وزارت و امارت برداشته شود و نان خشک از سفره ی  شهروندان عادی ، دريغ
گردد!