رسیدن: 12.04.2011 ؛ نشر : 12.04.2011 

Ground for US Intervention”

The Washington Post



ترجمه ی هژبر شینواری

از نخستین روز های تشکیل امریکا بحث های در مورد این که آیا می توان از اردوی امریکا برای نیل به اهداف ایدیالستیک و آرمان گرا استفاده کرد، یا اینکه از اردو صرف باید برای تامین منافع ملی امریکا استفاده شود، یا هم این که می توان قوت های نظامی امریکا را برای نیل به هر دو مقصد مورد استفاده قرار داد، وجود داشته است.
موج تحولات و تغییرات اخیر در جهان عرب، دوباره این بحث های را زنده ساخته، در صدر مباحثات قرار داده است.

جمیز بیکر و هنری کیسنجر که در ادارهء چهار رییس جمهور مختلف امریکا به حیث وزرای خارجه ایفای وظیفه کرده اند، در یک مقالهء نشر شده در روزنامهء "واشنگتن پست" می نویسند که به عقیدهء آن ها انتخاب بین ایده یالیزم یا آرمان گرایی و ریالیزم یا واقعیت گرایی نادرست می باشد، چه هردو باید به مثابهء آرزو ها و اهداف دلخواه نظر به اوضاع و شرایط مشخص، در نظر گرفته شود.
ریالیزم یا واقعیت گرایی یک جز اساسی ارزش های امریکایی به شمار رفته به آن مفهوم می بخشد. جدا ساختن ایده یالیزم یا آرمان گرایی و ریالیزم یا واقعیت گرایی از همدیگر، خطر پایه گذاری و ساختن پالیسی ها بر اساسی متزلزل و تهدابی نامستحکم ریگی خواهد بود.

وزرای خارجهء سابق امریکا جمیز بیکر و هنری کیسنجر چنین می نویسند:

مانند اکثریت امریکایی ها ما باور داریم ایالات متحده امریکا باید همیشه از دموکراسی و حقوق بشر، حمایت سیاسی، اقتصادی و دیپلوماتیک کند و آنچه را که به خاطر رهایی مردم اسیر اتحاد شوروی سابق در زمان جنگ سرد انجام داد، باز هم انجام دهد.
ارزش های امریکایی ما را وادار می سازد تا رنج انسان ها را کاهش دهیم. ولی به مثابهء یک پرنسیپ کلی، کشور ما باید این حرکت را از طریق نظامی فقط زمانی انجام دهد که منافع ملی ما نیز در مخاطره قرار داشته باشد.
این شیوه بر خورد را می توان به طور دقیق «پراکماتیک ایده یالیزم» یا عمل گرایی آرمانی نامید.

وزرای خارجهء سابق امریکا جمیز بیکر و هنری کیسنجر چنین ادامه می دهند:

مسالهء لیبیا یک استثنای قابل بحث می باشد. چه در شرایطی که منافع حیاتی امریکا در مخاطره قرار نداشت، این مداخلهء محدود نظامی صرف براساس مسایل انسانی قابل توجیه می باشد. قذافی در داخل کشورش بدنام و در خارج از کشورش دوستان ندارد. شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه عرب نیز خواستار این مداخله شده بود.

جمیز بیکر و هنری کیسنجر می نویسند:

ولی اهداف ایده یالیستک و آرمانگرایی نمی تواند اساس و محرک استفاده از قوای نظامی در سیاست خارجی امریکا باشد. ما نمی توانیم پولیس جهان باشیم. ما نمی توانیم در همهءآزمون های احتمالی بشری از قوت های نظامی استفاده کنیم. بالاخره در کدام کشور متوقف خواهیم شد؟ سوریه، یمن، الجزایر یا ایران؟

جمیز بیکر و هنری کیسنجر می نویسند:
در مورد کشور های مانند بحرین، مراکش و عربستان سعودی که متحدین نزدیک امریکا بوده، ولی ارزش هایشان با ما شریک نیست، چه خواهیم کرد؟
تخطی ها از حقوق بشر در سایر کشور های مانند ساحل عاج چه می شود؟

جمیز بیکر و هنری کیسنجر، این راه ها و طرق حل را پیشنهاد می کنند:

نخست:
زمانی که از قوت های نظامی استفاده می شود، باید هدف روشن و دقیق تعیین شده باشد.
دوم:
اوضاع و شرایط مشخص فرهنگی و تاریخی هر کشور به طور جداگانه مدنظر گرفته شده و اهداف ستراتیژیک و اقتصادی آیندهء امریکا در آنجا، مطالعه شود.
سوم:
باید به صورت مشخص بدانیم ما از چی و ازکی حمایت می کنیم؟
چهارم:
برای عملکرد نظامی در خارج از کشور، باید حمایت داخلی مردم و کانگرس امریکا، وجود داشته باشد.
پنجم:
باید پی آمد های غیرعمدی و غیرمترقبه هر حرکت نظامی، مطالعه شده و در نظر گرفته شود.
ششم:
مهمتر از همه ایالات متحده باید درک قوی و قابل تمیزاز منافع حیاتی امریکا را انکشاف و توسعه دهد.

جمیز بیکر و هنری کیسنجر مقالهء شان را در روزنامهء "واشنگتن پست" چنین خاتمه می دهند:

ایالات متحده باید پالیسی را تعقیب کند که از منافع ملی امریکا حراست کرده، ارزش های امریکایی، مانند دموکراسی، آزادی و حقوق بشر را رشد و توسعه می دهد.

بهترین شیوهء بر خورد با آزمون های موجود در این مرحلهء گذار که جهان اسلام با آن مواجه می باشد، پالیسی «پراکماتیک ایده یالیزم» یا عمل گرایی آرمانی می باشد.