07.2014 .12

سخن روز

تاثیر آرامش بخش و درس «شرم» دیشب

 

مردمی که مصایب فاجعه های خونین دهه های گذشته را با تمام وجود خود لمس کرده اند، دیشب از این که بالاخره روی حل معقول و مسالمت آمیز مسایل مورد اختلاف میان نامزدان به وساطت وزیر خارجه ی امریکا توافق به عمل آمد نفس راحت کشیدند.

این پرسش که چرا دو نامزد از همان اول  به جای آن چه کردند، همین را نکردند که دیشب در کنفرانس مشترک مطبوعاتی با جان کری نتایج آن  اعلام شد، ‌پرسش مهمی است. و اما در لحظه ی حساس کنونی که هنوز احساسات و هیجانات ناشی از رویاروی های قبلی فروننشسته اند و پیشداوری ها کم از کم بر  یک بخش قابل ملاحظه یی  از ذهنیت عامه حاکم اند ، بحث خردورزانه روی این مساله اگر هم ممکن باشد ،‌ میتواند تبعات منفی داشته باشد.

به هر رو ،‌ سیاستمداران بالاخره به توافق رسیدند و در کنار هم ایستادند، دست هم را فشردند و همدیگر را در آغوش گرفتند و دست همدیگر را بلند کردند. این باید درسی شود برا ی کسانی که با عشق کور یه یک سو و نفرت تمام به طرف دیگر سخن میگفتند و فضا را زهرآگین میساختند.

روز های گذشته فرصتی بود برای روشن شدن درون آدم ها و ظرفیت های شان...

اگر همین گفته ها و کرده های چند روز پیش را مرور کنیم و عناصر تعین کننده در معادله ی واقعی قدرت را  مدنظر گیریم میتوان گفت که  خطر بروز فعل و انفعالات غیر قابل کنترول  و دارای عواقب و پیامدها ی نابودی آور ،‌ خطر واهی نبود. این خطر هنوز هم کاملا مرفوع نگشته است ،‌ اما احتمال بروز آن کاهش یافته است.

شاید بسیاری از ما از این ناراحت باشیم که چرا «نخبه گان سیاسی»‌ ما بی نیاز از وساطت خارجی نتوانستند ،‌ به توافقی برسند که دیشب رسیدند و اعلام کردند . انگشت گرفتن به سوی دیگران کار ساده است. بیایید هر کدام ما از خود بپرسیم که آیا ما در حد توان و امکان خود آنچه را که باید میکردیم  انجام دادیم تا نامزدان ریاست جمهوری و سایر بازیگران اصلی صحنه سیاسی افغانستان چنان که خرد سیاسی حکم میکرد ،‌عمل نماید؟!

مگر نه این است که اگر ذهنیت عامه چنان میبود که بازیگران صحنه ی  انتخابات را وامیداشت تا به قانونیت و خرد سیاسی تمکین نمایند ، شاید نیاز به تقبل شرم وساطت خارجی به میان نمی آمد؟!

اگر میخواهیم به منشا و ریشه برویم ،‌ باید پرسش های دیگری را مطرح کنیم :

- مگر نه این است که در دوره ی پسا طالبی ما حکومت قانونی داریم و اما حاکمیت قانون را نداریم؟!

- مگر نه اینست که «کارتل قدرت» انباشته از عناصر هنجارناپذیری است که از برکت فقدان حاکمیت قانون به ثروت های غیرقابل تصور دست یافته اند  اینان به هر وسیله یی میخواهند منافع خود را که با منافع  همه گانی در تقابل قرار دارند حفظ کنند؟!

- مگر نه این است که دیموکراسی بدون وجود نیروهای سیاسی توانا،‌ باورمند و متعهد به دیموکراسی نمیتواند وجود واقعی داشته باشد؟!

- مگر نه این است که اگر کشوری توان تمویل بودیجه ی عادی خود را نداشته باشد و حتا نتواند مصارف قوای مسلح خود را از منابع داخلی تمویل نماید ،‌ دم زدن آن از استقلال ملی و ... چیزی بیشتر از گپ های هوایی نمیتواند باشد؟!

پس اگر در فکر فردای بهتر استیم ، باید در کنار تقبل و بلعیدن «شرم» دیشب و ایجاد فضایی که هیچ طرفی به هیچ بهانه یی نتواند به توافقات اعلام شده پشت کند ،‌ با خودمان در مورد پرسش های بالا و پرسش های بنیادی دیگر فکر کنیم و بکوشیم برای آن ها پاسخ های شایسته یی بیابیم.

*

صفحات مرتبط با موضوع :

- آرشیف سخن روز

- صفحه ی ویژه ی انتخابات  2014