05.2014 .06

تمیم حمید
 

نظامیانی که در پاسگاه‌های شان محاصره شده اند

گزارش 2014
 

شلیک پی در پی جنگ‌افزار نوع "پیکا"، گفت‌وگوی مرا با یکی از فرماندهان پولیس در شرق افغانستان، قطع می‌کند.
ساعت هشت شب است؛ تیراندازی چنان واضح شنیده می‌شود که در نخست، من گمان می‌کنم به همین پایگاه نظامی - در مسیر یکی از جاده‌های کلیدی شرقی - حمله شده است.
فرماندهی که من با او گفت‌وگو می‌کنم، با "مخابره"، چند بار از نگهبانان می‌پرسد که چه رویدادی رخ داده؛ اما پاسخی دریافت نمی‌کند.
دقایقی بعد، یکی از افسران پولیس وارد اتاق می‌شود.
فرمانده به او نگاه می‌کند و برای لحظه‌یی، هردو به هم اشاراتی می‌‌رسانند و بعدش آن افسر می‌گوید:
"گپی نبود صَیب! در آن سوی دریا، عروسی اس و شاید ای فیرها از همونجه باشه."
من از فرمانده می‌پرسم:
" با "پیکا"، در عروسی شلیک می‌کنند؟"
- "بلی دیگه، ما هم نمیشه که او طرف دریا بریم و ببینیم که کی ای کار ره می‌کنه، او طرف اوقدر امنیت تأمین نیست که در ای ساعت رفته شوه و نشه که کدام جنجال جور شوه."

ساعات خطرناک!

ظاهرن در شرق افغانستان، نظامیان برای پرداختن به کارهای روزانۀ شان، زمان‌هایی را تعیین کرده اند.
آنان، به هیچ صورت، حاضر نیستند که پیش از ساعت هشت صبح و یا هم بعد از ساعت 3 پس از چاشت، پاسگاه‌های شان را ترک گویند.
زمانی که من می‌خواستم در حوالی ساعت 2 پس از چاشت، از پولیس مرزی کومک گرفته و به یکی از پاسگاه‌ها، در مرز میان افغانستان و پاکستان بروم، فرمانده این نیروها - آشکارا - به این موضوع اعتراف کرد:
"ساعت 2 است، تا اونجه بریم میشه 3 بجه، باز مجبور هستیم که دیگه همونجه باشیم، اگه نی دَ برگشت باز کسی ضمانت کده نمی‌تانه که ما و شما جور (سلامت) بیایم دوباره."
با این‌حال، من که قانع نشده بودم، با فرمانده ارشد تر آنان تماس گرفتم؛ پاسخ او، خشن بود:
"برادر! به خاطر تو که نمی‌توانیم جان عسکرهای خوده به خطر پرتیم، اونجه اونه قومندان می‌فامه که ساحه خطرناک است و جنجال جور می‌شه."
در بیشتر بخش‌های شاهراه‌های کلیدی، نیز کم‌تر می‌توان گواه شد که نظامیان در پایان روز، به گشت‌زنی در این مسیرها بپردازند؛ به جز جا‌هایی که به گونۀ کامل امن هستند.
"عبدالرحمان"، راننده‌یی که می‌گوید گاه برای زودتر رسیدن به مقصد، در جاده‌های ناامن به راه می‌افتد، در این باره دیدی بسیار جالب دارد.
"کُل چیز توکل به خدا است دیگه. سواری (مسافر) که بالا میشه، اونه بسیاریش کارمند دولت است؛ مگم چاره نداره، خانهِ‌ش در قریه است، همراه ما گد میشه و توکل خوده به خدا می‌کنیم و می‌ریم. اگه (طالبان) پایانش کد خو اونه می‌کنه، اگه نی، می‌رسه خانهِ خود و اونه، باز همی جنجال است دیگه."

رد شدن با تلفات

اما بخش‌هایی هم هستند که نظامیان افغان، حتا در ساعات مزدحم روز، با پذیرفتن خطر از آن‌ها می‌گذرند.
"پوسته مثلن است دَ یک جایی که باید از منطقهِ طالب‌ها تیر شده به اونجه برسیم. اونه دیگه کاروان می‌ره، دَ راه تلفات هم می‌بینیم و به یک قسمی، خوده تا پوسته می‌رسانیم دیگه."
گفته‌های یک فرمانده ارتش در ولایت کنر.
پاسگاهی که او در آن‌جا فعالیت دارد، در میان دره واقع شده و از دو طرف، همواره آماج شلیک‌های سبک و سنگین جنگ‌جویانی قرار می‌گیرد که در کوه‌های اطراف جابه‌جا هستند.
- "هشتاد فیصد همی حالی هم که ما اینجه ایستاد هستیم و گپ می‌زنیم، امکان داره که انداخت شوه سرما."
- "چرا سر کوه‌ها پاسگاه نمی‌سازین"؟
- "چی رقم اکمالات کنیم اونجه؟ با کدام طیاره؟ همین‌جه هم که کار زمینی است، به زحمت اکمالات می‌شه و اونه خودتان می‌بینین که تا رسیدن به این‌جه، چقه جنجال ره باید تیر کرد."
- "پس چاره چیست؟"
- "هیچ دیگه، افتادیم همین‌جه دَ پوسته و برامده نمی‌تانیم. تا که خدا توبهِ ما ره قبول کنه و وطن آرام شوه."

از شرق تا شمال

اما در بخش‌هایی دگر از افغانستان، قضیه کمی متفاوت است.
در برخی از ولایت‌های شمالی، بیشتر از طالبان، گروه‌های مسلح غیر مسوول هستند که امنیت شاهراه‌ها و روستاها را تهدید می‌کنند.
هرچند، ظاهرن در این بخش‌ها هم، نظامیان افغان کم‌تر حاضر اند که در پایان روز، از مسیرهای ناامن بگذرند و بیشتر چنین ماموریت‌ها، به پولیس محلی واگذار می‌شود.
از همین‌رو، پولیس محلی در این بخش‌ها، بیشتر از دیگر نیروها، زیر انتقاد است و چنین پنداشته می‌شود که آنان از خشونت‌هایی که در پایان روز و یا شب‌هنگام رخ می‌دهند، جلوگیری نمی‌کنند و یا شاید توان این کار را ندارند.
در مواردی هم، پای خود این نیروها را به چنین قضایا می‌کشانند.
- "اینه، تو باور کو از وقتی که پولیس محلی تعیین شده، مه خو فکر می‌کنم که اوضاع بد شده و خوب نی!"
گفته‌های یکی از راننده‌گانی که در مسیر بغلان - کندز فعالیت دارد.
هرچند فرماندهان پولیس محلی در این بخش‌ها، از عمل‌کرد سربازان خودشان، دفاع می‌کنند.
- "نیروی مردمی که هست ما هستیم. دَ خط ما پیش هستیم دَ تأمین امنیت ما پیش هستیم، او یگان تخطی کوچک که می‌شه، درست؛ مگم همهِ اونا ره ما مجازات می‌کنیم و کسایی که بدنام می‌سازن پولیس محلی ره، اخراج شان می‌سازیم."

پایان جنگ؟

ماه پنجم 2014 - سالی که برای افغانستان سرنوشت ساز دانسته می‌شود - رسیده است.
در حالی که می‌گویند نظامیان این کشور، هنوز بسیاری از تجهیزات پیشرفته را، به ویژه در بخش هوایی، در اختیار ندارند.چیزی که می‌تواند در کار "اکمالات"، آنان را به خوبی یاری رساند و از تلفاتی که اکنون در مسیر شاهراه‌ها - در انفجار بم‌های کنار جاده و کمین‌ها - می‌بینند، به دور بمانند.
"کُل چیز به طیاره است. طیاره که نباشه مه پوسته خوده چی رقم اکمال کنم؟ هر روز 2 تا 3 تا عسکر خوده کشته و اکمال کدن پوسته؟ ای خو ظلم است."
گفته‌های همان فرمانده پولیس در شرق. کسی که می‌خواهد نامش را نگیرم؛ زیرا پیشتر به علت چنین انتقادها - از پُست قبلی‌اش - برکنار شده است.
"تا طیاره نباشه جنگی وجود نداره! طیاره بود که دَ هلمند، دَ قندهار دَ زابل، می‌آمد و می‌زد منطقهِ دشمن ره، باز اونه ما می‌رفتیم زمینی و تصفیه می‌کردیم ساحه ره."