رسیدن به آسمایی:  05.04.2009 ؛ نشر در آسمایی:   05.04.2009

سخیداد هاتف

قانون احوال شهوانیه ی مردان ِ عصر ِ حجر

 

قانون "احوال ِ شخصیه اهل تشیع" حالا دیگر شهرتی یافته. باید دید که متن کامل این قانون چه می گوید. اما در یک هفته ی گذشته برای من چیزهای جالب در مورد این قانون و یا مسایل پیرامون آن از جمله این ها بودند :

اسم این قانون :

این قانون را احوال شخصیه ی اهل تشیع نامیده اند. اما در واقع باید آن را قانون احوال شهوانیه مردان عصر حجر نامید. چند نفر نشسته اند و فکر کرده اند که قوانین اهل تسنن در برابر زن به حد کافی جاهلانه و تاریک نیستند. آن گاه تصمیم گرفته اند که قانونی بسازند که چند درجه غلیظ تر باشد. و طرفه آن که عده یی ابراز نگرانی کرده اند که ممکن است دامنه ی این قانون گسترده شود و حقوق زنان دیگر ( یعنی غیر شیعه ) را هم محدود کند. اولا زنان غیر شیعه ی افغانستان از این لحاظ کمبودی احساس نمی کنند و تا بخواهید علیه حقوق خود قانون دارند. ثانیا مگر نقض حقوق ِ بخشی از جمعیت زنان افغانستان به خودی خود نگرانی آور نیست؟

زبان قانونی:

زبان قانون هم عجب زبانی است. نیست؟ : " زوج (شوهر) مکلف است در غیر ایام سفر، حداقل از هر چهار شب، یک شب با زوجه اش( زن اش) در فراش واحد بیتوته کند... زوجه (زن) بدون اذن زوج (شوهر) نمی تواند از منزل بیرون شود مگر اینکه عسر و حرج یا مشقت داشته باشد که به مقدار دفع عسر و حرج یا مشقت بدون اذن شوهر می تواند بیرون برود و در صورت اختلاف، محکمه حکم کند".

"در فراش واحد بیتوته " کردن؟ حتما اگر قانونی برای آداب سفره وضع می کردند می گفتند : مومنات ( اناث مستحقه) در هنگام اکل هر ماکولی باید از رجال بیت ( مومنین ذوالجلال) استعلام اضطراریه نمایند.

عسر و حرج و مقدار دفع عسر و حرج را می بینید؟ می دانم عده یی خواهند گفت که زبان قانون زبان خاصی است و در دنباله ی یک سنت قانونی می آید و از این قبیل. اما به نظر من بخشی از پیچیده گی های بی مورد این زبان قانونی برای دور کردن آن از دسترس عموم هم هست. و گرنه بنویسند که" ای زنان ! اگر بی اجازه ی ما پای تان را از خانه بیرون بگذارید نفس تان را می کشیم".

در ماده ی صد و سی و دوم نوشته اند : " مرد مکلف است که بیشتر از چهار ماه بدون اجازه زوجه (زن) خود نزدیکی با او را به تاخیر نیاندازد".

فکر کرده اند که استفاده از زبان تکلیف ( مکلف است که ...) در مورد مردان نابرابری در محتوای قانون را می پوشاند. مثل این که بگوییم : مرد مکلف است که به خاطر احترام به زوجه ی خود هر وقت که دل اش خواست او را طلاق بدهد!

مرد نمی تواند بیشتر از چهار ماه نزدیکی با زن خود را به تاخیر بیندازد. اکنون ( مرا ببخشید که این قدر وارد جزئیات تکنیکی این قانون می شوم) این چهار ماه را با این سناریو مقایسه کنید: اگر ساعت دوی نیمه شب باشد و مردی بخواهد با زوجه ی خود نزدیکی کند آن زوجه ی محترمه باید طبق قانون از میل شوهر خود اطاعت کند. حال اگر آن زن چهار ساعت از خواسته ی شوهر خود سرپیچی کند ، ساعت شش صبح می شود و مرد باید به سر کار خود برود. ترجمه : زن حق ندارد نزدیکی با شوهر خود را چهار ساعت به تاخیر بیندازد. شما می توانید با جا به جا کردن زمان ِ جوشش ِ شهوت مرد به این جا هم برسید که زن نمی تواند نزدیکی با شوهر خود را بیش از یک دقیقه به تاخیر بیندازد. چرا که او باید شرعا و قانونا از شهوت شوهر خود اطاعت کند و متاسفانه وقت هم خیلی تنگ است و مرد فرصت تاخیر ندارد!

هم بستری و نقد ِ خرد ِ ناب :

عالمی بلخی در گفت و گو با عزیز حکیمی ( از بی بی سی) از این قانون دفاع کرد. او گفت که بر اساس این قانون زنان باید از خواهش های جنسی مردان تبعیت کنند ، مگر این که عذر مشروع و معقول داشته باشند. باز تصور کنید که شب از نیمه گذشته و زن و شوهری ده ها کتاب ( و نیز متن قانون اساسی) را در وسط خانه پهن کرده اند و به شدت مشغول جست و جویند ( گفتم شب چون در روایات آمده که مقاربت در روز ایمان را تکه تکه می کند ). زن قرآن و احادیث را به کناری نهاده ، چون در آن ها دلایل مشروع برای سر پیچی از شوهر خود نیافته . مرد با خوش حالی از کتاب های مذهبی و احادیث یادداشت بر می دارد. زن مکث کرده و با خود فکر می کند که آیا دکارت و کانت بیشتر به او در استدلال عقلانی در برابر شوهر اش کمک خواهند کرد یا نیچه و برتراند راسل. مرد کتاب " هزار و یک دلیل در اثبات وجود خدا" را ورق می زند. زن فکر می کند که شاید ویتگنشتاین بیشتر کمک اش کند...

شب صبح می شود و شوهر رو به زن اش می کند و می گوید : من فکر نمی کنم تو هیچ عذر مشروع و معقولی داشته باشی. زن پاسخ می دهد : آن آیات و روایات و احادیثی که تو از شان استفاده می کنی باید در پرتو دانش هرمنوتیک باز تفسیر شوند...

شما فکر می کنید اگر زنی عذر بیاورد ، شوهر اش ( از این نوع شوهر که یک عالمی بلخی می تواند باشد) می نشیند و مشروع و معقول بودن عذر های او را سبک و سنگین می کند؟ در ضمن ، عذر آوردن یعنی چه؟ همین که یک آدم عدم تمایل خود را نشان بدهد کافی نیست؟ بگذریم از این که چرا صحبت اساسا در مورد زن است و این که او نباید سر پیچی کند.

رئیس جمهوری که بعدا فکر می کند

رئیس جمهور ما هم آدم جالبی است. قانون را امضا کرده و حالا می گوید که اگر چنان و چنان باشد چنان و چنان می کنم. در یک کنفرانس مطبوعاتی خبرنگاری از اوباما رئیس جمهور امریکا پرسید که چرا او در مورد فلان مساله ی حساس پس از دو روز واکنش نشان داده است. اوباما گفت : چون من پیش از آن که حرف بزنم می خواهم بدانم که در باره ی چه حرف می زنم. حالا که امریکا پیر و مراد ما شده کرزی هم می تواند کمی از رئیس جمهور نو این کشور یاد بگیرد و حد اقل پیش از امضا کردن بخواند.