رسیدن به آسمایی:30.06.2009 ؛ نشر در آسمایی: 30.06.2009

قیوم بشیر

ملبورن – آسترالیا

سخنی در باب استخاره ی جناب مجددی!!!

در این روز ها که گپ و گفت های انتخابات از هر طرف بگوش میرسد زد و بند های سیاسی میان احزاب مختلف از یکسو و اغفال نمودن مردم با استفاده از موعظه های دینی و کف و چف های پیر ومرشدی از جانب دیگر بازار گرمی پیدا نموده است ، گویا در صدد آن است تا ملت بیچارهء ما را دست و پا بسته بر وفق مراد خویش به هرسوی که میخواهند بکشانند. یکی ازین پیران سرشناس جناب آقای مجددی میباشد که پس از چندین هفته تفکر و جستجو اینک اعلام میدارد که بنده پس از استخاره ای که انجام دادم ، از جانب خداوند بمن اشاراتی شد تا به جناب کرزی همکاسهء دیرینه ام رأی بدهم و ازاو برای احراز پست ریاست جمهوری حمایت نمایم.

وقتی به طرز دید و صحبت های جناب پروفیسورمی نگریم، ناخود آگاه یاد ما از دعاخوان هایی می آید که به طرق مختلف جیب عده ای را خالی می کردند.

آری ! آنعهده از مردمانی که توان تداوی و معالجه مریضان خویش را نداشتند به آنها مراجعه می نمودند و نه تنها نقدینه هایی می پرداختند ، بلکه گاهی گوسفند و یا مرغی را نیز به همراه می بردند تا برای شان رملی انداخته و دعایی بخوانند و گاهگاهی آب دهانی نیز بر روی شان بپاشند.

بنده اصلآ با موضوع استخاره مخالف نیستم ، اما سرنوشت یک ملت را با استخاره تعیین کردن ، سوی استفاده از مسایل دینی و مذهبی تلقی می کنم و افسوس میخورم بحال آن کسانیکه کورکورانه پیرو افرادی چون آقای مجددی می شوند.

یادم است حدود 20 سال قبل که در شهر پشاور پاکستان می زیستم و مسوولیت جریدهء پیام شهداء را که در آن وقت به زبان های انگلیسی و فارسی منتشر میشد، بدوش من بود ؛ روزی در منزل جناب مجددی حضور داشتم و آن زمانی بود که دولت مؤقت مجاهدین ازسوی اتحاد سه گانه ویا هفتگانه در پشاورتشکیل یافته بود، این دولت مؤقت که فکر کنم در هر سه ماه بصورت دوره ای رئیس آن تغییر می نمود، همزمان بود با دولت کمونیستان در کابل.

یعنی افغانستان بیچارهء ما در آن وقت دو دولت داشت ، یکی در پشاور و دیگری در کابل!!!

در آن زمان ریاست دولت مؤقت در پشاور بدوش آقای مجددی بود که به پایان خود رسیده بود . اما ایشان با توجه به علاقهء خاصی که به ریاست داشتند، خطاب به حاضرین چنین گفت:

حالا که پس از چهارده صد سال نوبت ما شده ما را نمی گذارند!!!

باور کنید همانجا متوجه شدم که چگونه هزاران انسان بیچاره فریب چنین افرادی را خوردند و جان های شیرین خود را فدای قدرت طلبان و منصب دوستانی چون ایشان می نمایند و هر روز به طرق مختلف به خاک و خون می غلطند. حتی زمانی که ایشان به صفت نخستین رئیس دولت در کابل نیزعهده دار این مسئولیت شده بودند ، تمایلی به کنار رفتن نداشت . و در طی هفده سال گذشته نیز ما شاهد شاهکار های بیشماری از ایشان بودیم که بطور مثال میتوان از قضیه سید پرویز کامبخش ، ژورنالیست دربند دولت آقای کرزی نیز یاد کنیم که ریاست سنای افغانستان چه دسته گلی را به آب داده بود، و اینک بار دیگرموضوع استخاره ایشان نیز زبان زد خاص و عام شده است ومی بینیم که چه مبتکرانه سرنوشت ملت را با استخاره تعیین می کنند!!!

نمیدانم که آقای مجددی دست و پای خویش را گم کرده است و یا مردم بیچارهء ما را دست کم گرفته است.

بهر صورت آنچه که هویدا و مبرهن می باشد، اینست که ایشان با توجه به علاقهء وافری که به چوکی و منصب دارد ، می ترسد که اگر فردی دیگری غیر از آقای کرزی به ریاست جمهوری افغانستان انتخاب شود، ایشان ریاست سنا را از دست خواهند داد!!! چنانکه آقای مجددی در مورد استخاره اش چنین گفت: "بسیار دقت کردیم، استخاره ها کردیم، و بسیار کوشش کردیم که به کسی رای دهیم که برای آینده افغانستان مفید باشد. بعد از بسیار تحقیق، و بسیار مباحثه و سنجش های عجیب و غریب، آخر به همین نتیجه رسیدیم که آقای کرزی با آنکه بعضی اشتباهات در گذشته کردند اما دیگر تکرار نکنند، بهتر دانستیم که به ایشان نظر مثبت دهیم و از طرف ما به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شوند."

شاید انتشار این مطلب به مزاج عده ای از هموطنان ما خوشایند نباشد و از مطالعهء آن ناراحت و یا آزرده خاطر شوند، اما آنچه که واقعیت امر می باشد اینست که اظهار حقایق نباید باعث رنجش کسی شود و خدای ناخواسته به کسی بر بخورد و موجب آزرده گی خاطر عزیزان هموطن ما گردد. زیرا سخنان آقای مجددی در پاسخ به سوال یک خبرنگار که خواستار وضاحت بیشتر در مورد استخاره در بارهء انتخابات بود ، به گفته های بالا مهر تآئید می زند:

"معلوم است که استخاره کردیم، به ما یک اشاراتی شد از طرف خداوند که به همین (کرزی) رای بدهید."

در پایان لازم است به جناب ایشان یاد آوری نماییم که اگر می شد سرنوشت هر کشور و ملتی را با یک استخاره تعیین کرد، بدون شک دیگر هیچ کشور اسلامی نیز هزینه های گزافی را بابت برگزاری انتخابات متقبل نمی شدند و فقط با یک استخاره فرد مورد نظر را انتخاب و جلو مصارف سرمایه های ملی را می گرفتند.!!!

به امید روزیکه مردم ما آگاهانه و با توجه به واقعیت های عینی جامعه بدور از هرگونه زد و بند های سیاسی ، نژادی ، مذهبی ، لسانی ، منطقوی و سلیقوی به شخص مورد اعتماد خویش رآی داده و خود در تعیین سرنوشت کشور شان قدم بردارند. انشاالله