دکتور اکرم عثمان :

من یک آدم متعارف هستم

 نوشتارها در آسمایی

در ذکر محامد یک کتاب زیبا از جناب بشیر مومن

ننگت باد!

در سراشیب گندیدن!

جاودانه گی محمد آصف آهنگ یک رادمرد گدازدیده !
پرواز مرغ آتش از خاکستر مرگ

هر که نامخت از گذشت روزگار

یک صلای عام از استاد پژواک به روشنفکران جامعۀ ما

ما و انتخابات ریاست جمهوری
ما و شب یلدای انتخابات
انتخابات افغانستان یک تحول بزرگ روحی

فیل در گِل مانده را  شاه فیل می باید کشید! ما و موافقتنامه ی امنیتی با امریکا

 

مقدمه یی بر چی گونه گی تحول تاريخ در خاور زمين

صفحه ی ویژه

 به مناسبت

هفتادمین سالروز تولد

فوتوگالری
مصاحبه ها با آسمایی
- روشنفکر و تصفيهء حساب با تاريخ

- شمه يی در بارهء ايديولوژی و ادبيات ايديولوژيک

- به آزادی و دموکراسی اقتدأ کنيم
 برخی آثار داستانی منتشره در آسمایی:
- نازی جان همدم من
- شاه و شاخ هايش
- در چهار راه روزگار
- بــــــــــــــــــاد
- تبعيدی
- عــــروســـــی
-  ناقوس ها كماكان صدا مي دهند

نوشتارها، گفتارها و گفت و شنودها در سایر نشریه ها

مجموع آثار منتشره در سایت فردا

مجموع آثار منتشره در کابل ناتهـ
  سلسله ی گفت و شنود در تلویزیون آریانا
آثار در سایت افغان-جرمن اونلاین:
- بازهم پاسخی به سپهسالار نبی عظیمی وشرکاء

- پاسخی به سپهسالار نبی عظیمی!

- پاسخی به آقای داکتر خاکستر

نشر در آسمایی: 10.01.2011

دکتور اکرم عثمان- از گفته ها تا ناگفته ها

جناب دکتور اکرم عثمان- سالار قلم و قصه- از نام آوران گستره ی ادب، فرهنگ و پژوهش در افغانستان اند. ایشان چی در بیان و چی در نبشته، فصاحت و ملاحت دلنشین و منحصر به فردی را آیینه داری کرده اند که برای نسل دیروز و امروز بس پر جاذبه و انباشته از آموزه های ظریف و رنگین است.  سعی بر آن بوده است تا  این گفت و شنود  بیشتر نقبی در احساسات و اندیشه های تشریح ناشده ی دکتور اکرم عثمان باشد.  (رزاق مامون )

رزاق مامون: آقای دکتورعثمان، نخستین رگه های خاطره های شما از ایام کودکی از کجا شروع می شوند؟ نخستین تصاویر دوره ی کودکی برای خود شما تا چی حدی قابل دستیاب اند؟ فکر کنید که روایت زمان کودکی را نه برای دیگران که برای سایه ی خویش بیان می دارید.

دکتور اکرم عثمان: بعد از هفتاد و اندی سال پی می برم که زنده گی چیزی جز خاطره های خوب و خراب نیست.

در اصل خاطره ها شماری از یادهای رنگین و بیرنگ اند که در گنبد دماغ ما گاه و ناگاه بیدار می شوند و گذشته های دور و نزدیک را به یاد ما می دهند.

فرق خاطره با خیال این است که خیال مبنای واقعی و تاریخی نه دارد؛ اما خاطره ها حول واقعیت هایی می چرخند که تاریخیت دارند و در مواردی بخشی از هویت و شخصیت ما را می سازند.

برخی از خاطره هایم در گوشت و پوستم سنجاق شده اند. در سفر و حضر و در خواب و بیداری، آن خاطره ها، نفس کشیدن و ضربان قلبم را تند و کند می کنند و مرا راه به راه و کوچه به کوچه به سال های دور دور می برند. بسیار دلم می خواهد که دفتر آن روزها را ورق ورق بگردانم و از چیزهایی سخن برانم که دیگر از دست شده اند؛ اما پرهیز می کنم و از ایجاز کار می گیرم تا کسی را خسته نه کند.

رزاق مامون: آیا دفتر خاطرات شخصی دارید؟ فکر نمی کنید که روایات روزانه ی سال های رفته ی زنده گی تان برای نسلی که شما را از روی روایات داستانی تان می شناسند، به اندازه ی داستان های تان پر اهمیت باشد؟

دکتور اکرم عثمان: اگر از کودکی و نوجوانی خود بگویم، باید روشن کنم که من از مادرم شروع می شوم- از فرشته یی که نمازگزاردن بر دامن پاکش دست کمی از عبادت بر سجاده نه داشت.

او از مردم ... متن گفت  شنود...

Dr. Arley Loewen

برگردان: صبور سیاهسنگ

گراف قلب فرهنگ کابل

 

نگارنده Dr Arley Loewen :

برگردان : صبور سیاهسنگ

دروازه خانه من با هزاران فراخوان