رسیدن به آسمایی: 20.01.2009 ؛ نشر در آسمایی: 20.01.2009

اين يادداشت به پيشواز آغاز كار ریيس جمهور جديد امريكا بارك اباما تهيه شده بود و پيشنهاد كانديدايي داكتر اشرف غني احمد زي به مقام رياست جمهوري افغانستان از جانب يك تعداد مجامع سياسي و فرهنگي ما را بر انگيخت تا بر برخي پيشنهادهاي عمده‌یی كه غالبا از جانب ايشان ارایه گرديده است، نيز تذكراتي بدهيم.

محمد اسماعیل اکبر

 پيامدهاي فاجعه یازدهم سپتامبر برای افغانستان و جستجوی راه آیندهء بهتر

(يادداشت شماره 11 دفتر مطالعات سياسي راه آينده)

 

فاجعه يازده سپتمبر آنچنان اهميتي در سياست بين المللي كسب كرد كه مي‌توان آن را نقطه بارزي نسبت به گذشته تلقي كرد. ما پيامدهاي فاجعه را در افغانستان به طور مختصر ارزيابي نموده و مي‌كوشيم پيشنهادهايي جهت تدوين سياست آينده كشور ارایه داريم.

اجلاس بن به خاطر تعيين سرنوشت آينده افغانستان در اوضاعي تدارك گرديد كه زمينه و محمل‌هاي مناسب و واقعي براي تحقق اهداف آن در افغانستان وجود نداشت. از جمله دو جناح شركت كننده عمده داخلي، جانب جبهه متحد خودشان يك طرف جنگ بودند و ظهور و رشد سريع طالبان از پيامد رفتار آنان كه جنگ داخلي، آشوب و آشفته گی را در افغانستان گسترش دادند، تلقي مي‌گرديد. وابسته گان جناح روم اكثراً از مسایل افغانستان فاصله داشتند و به جز شخص ظاهر شاه پادشاه سابق، ديگران شان از وجاهت و نفوذ اجتماعي كه به حل مسایل كمك كند برخوردار نبودند، علي‌الخصوص كه به مجرد استقرار در داخل كشور در اثر بروز اختلافات از جانب جناج رقيب مورد اتهامات گوناگون واقع گرديده و بنا بر عدم تناسب نفوذ اجتماعي و تشكيلاتي تا حد زيادي تجريد گرديدند. اين يكي از علل دوام آشفته گی در دستگاه دولتي نوتشكيل گرديد. قبل از استقرار دولت موقت در كابل اشتباه جدي كه منجر به مكث، توقف و نگراني محافل و گروه‌ها در كشور علي الخصوص در جنوب شد، نقض تعهد نيروهاي بين‌المللي در مورد بي طرف نگهداشتن كابل و اجازه ندادن به دخول گروه‌هاي سابقاً درگير در جنگ، بود. نه تنها اين تعهد عملي نگرديد، بلكه يكي از گروه‌هايي كه نقش بارز و شاخص در جنگ داشت، داخل كابل شد و به طور انحصاري مسووليت امنيت شهر را به دوش گرفت و با شعار تعقيب طالبان تا ماوراي سرحد موجب بروز واكنش‌هاي جدي در جنوب شد كه يكي از عكس‌العمل‌هاي بارز آن تشكيل نيرو‌هاي محلي نظامي در لوگر بود. گرفتاري تعداد زيادي از فعالين سياسي حزب اسلامي به اتهام كودتا كه بعدا بي‌پايه ثابت شد، نيز بخشي از نخبه گان و فعالين سياسي را به فاصله گرفتن و احتمالا مخالفت سوق داد.

اين اشتباه با تشكيل دولت موقت كه در آن پستهاي به اصطلاح عمده در اختيار همين گروه قرار داده شد، ادامه يافت كه حتي باعث مخالفت ساير گروه‌هاي جبهه متحد نيز گرديد.

از اين فرصت طالباني كه در محلات باقي مانده بودند حد اكثر استفاده را نموده و پايگاه اجتماعي خود را براي جنگ‌هاي آينده گسترش داده و استحكام بخشيدند. بعيد نيست كه با استفاده از فرصت، عده‌یی از هواخواهان طالبان به قوت‌هاي نظامي اییتلاف نزديك شده و در گمراه ساختن آنان براي بمباران محلات كه بسيار به زودي موجبات دلسردي و فاصله‌گيري مردم را فراهم آورد، نقش گرفته باشند.

اشتباه جدي ديگر نحوه انتخاب نماينده گان لويه جرگه اضطراري و تشكيل دولت موقت بود كه سبب ياس و سرخورده گی وسيع مردم شد. كميسيون موقت انتخابات لويه جرگه كه هيچ كس نمي‌دانست كدام مرجع و با كدام معيارها و موازين آن را انتخاب نموده است و خود مورد تبصره قرار گرفته بود، در ابتدا فيصله كرد كه قومندانها، افراد مسلح بانفوذ و آناني كه متهم به نقض حقوق بشر مي‌باشند نمي‌توانند خود را كانديد نمايند. بر اساس اين فيصله در ده روز اول واقعاً اشتراك پر شور و شوق مردم در انتخابات چنان باعث رعب و هراس و انزواي به اصطلاح جنگسالاران گرديده بود كه انتظار مي‌رفت نماينده گان در لويه جرگه اضطراري بتوانند تصاميمي اتخاذ نمايند كه حد فاصل ميان مرحله جنگي سابق و صلح و سازنده گي آينده باشد. متاسفانه اين جريان دوام نكرد و بنا بر دلايل و علت‌هايي كه هنوز بر مردم افغانستان آشكار نيست، در روز يازدهم جريان تدارك انتخابات؛ جلسه‌اي اضطراري و فوق العاده كميسيون تشكيل و تصاميم گذشته را لغو نمود. و اعلام گرديد كه همه گی بدون قيد و شرط مي‌توانند به حيث نماينده كانديد گردند. معلوم بود كه بعد از اين اعلام ديگر چه كساني به حيث اعضاي لويه جرگه اضطراري به كابل تشريف مي‌آورند. شور و شوق مردم به ياس و افسرده گی تبديل شده و از آن به بعد اشتراكشان در پروسه اجباري و مترددانه بود. با آن هم از گوشه و كنار خصوصاً در شهرها تعدادي از نماينده گان مستقل به تركيب جرگه راه يافته بودند. اين نماينده گان در سه روزي كه آغاز جرگه به تعويق افتاد، با تشكيل متينگهايي سران تنظيم‌ها را به استيضاح كشيده و همچنان در جلساتي كه اينجا و آنجا در داخل محوطه جرگه داير مي‌گرديد در باره ضرورت ايجاد يك حكومت انتقالي بي‌طرف و خلع سلاح كامل مشوره مي‌نمودند. طرفداران جناح روم،‌ علي‌الخصوص علاقه‌مندان شاه سابق، به اين پيشنهادها دلچسبي نشان مي‌دادند. شايد همين بگو مگوها كساني را كه از پشت پرده، جريانات را تعقيب مي‌كردند و به دلايل نا معلومي با سران تنظيم‌ها به معامله رسيده بودند، وادار كرد كه تلاشهايي را براي انصراف شاه از كانديد نمودن خودش به راه اندازند، كه بسياري از آگاهان دليل تعويق جرگه را از وقت معين شده، رفع نگراني‌هاي تصميم گيران اصلي در اين باره مي‌دانستند. تظاهر سران تنظيم‌ها در روز اول جرگه علي‌الخصوص آقايان سياف و محسني كه با هو كشيدن‌هاي هواخواهانشان استقبال مي‌گرديد، فضايي هستريك و تهديدآميزي را بر جرگه حاكم ساخت كه اكثر نماينده گان مستقل به خاطر تشويش آينده حيات خود و خانواده‌هايشان مجبور به سكوت گرديدند. البته تبصره‌ها و بگومگوهايي پراگنده در اوقات تفريح صورت مي‌گرفت و كوشش به عمل مي‌آمد تا يك عده كه امكانات دوام زنده گی مصوون را داشته باشند، عليه اين فضا اعتراض نمايند. اما گويا هيیت اداري نيز آگاهانه انتخاب شده بود، زيرا با وجود تلاشها فقط به يك زن اجازه اظهار نظر آزاد داده شد كه آن هم در ميان بهت و تعجب نماينده گان پشتيباني خود را مبني بر تشكيل حكومت از مجاهدين و شخص استاد سياف ابراز داشت. به دليل اينكه هيچ فرصت اظهار نظر مستقل به نماينده گان ديگرانديش داده نشد و تنها گل آقا شيرزي نماينده قندهار كه مي‌خواست در مورد عنوان و نام دولت به خاطر بدفهمي‌هاي ناشي از سوء استفاده‌ها از اصطلاح اسلامي اظهار نظر كند، با هياهوي متداوم و تهديد‌آميز سران تنظيم‌ها وادار به سكوت و ترك ستيژ گرديد، در صورتي كه وی از مجاهدين به نام و مخالف آزارديده‌ طالبان بود.

البته هيچ كس اصولاً مخالف شركت مجاهدين در حكومت نبود، ولي ترجيح داده مي‌شد حكومت انتقالي از كساني تشكيل شود كه در جنگهاي داخلي سهيم نبوده و توانايي برخورد جدي را با مساله خلع سلاح و كاهش نفوذ قومندان سالاري داشته باشد، در غير آن ساير تصاميم جرگه عملي به نظر نمي‌آمد. با همه اين نگراني‌ها، حكومتي تشكيل گرديد كه نقش و نشان خود را بر تمام جريانات بعدي به جا گذاشت، يعني در اين فرصت گروه‌هاي قدرت مسلح امكان يافتند كه خود را مطابق به شرايط نو تجديد سازمان دهند، شريانهاي اقتصاد كشور را به دست گيرند و پاي خود را در سياست و قدرت محكم كنند، كه متاسفانه بعداً با رشد اقتصاد مافيايي علي‌الخصوص اقتصاد مبتني بر قاچاق مواد مخدر تمام فضاي اجتماعي و سياسي كشور را مغشوش و غير قابل كنترل و پيش‌بيني ناپذير ساخت. حكومت موقت تصميم گرفت كه پستها را در نظر بر مبناي تركيب اقوام و مذاهب و در عمل بر اساس سهميه تنظيم‌ها سازماندهي نمايد. اين تصميم تمام دستگاه دولت را از سطح كابينه تا اداره ولايات و ولسوالي‌ها به كشمكش تقسيم قدرت، باند بازي و كار شكني آشكار و پنهان كشانيد كه تا امروز به شكلي از اشكال ادامه يافته و موجب تفرقه و نفاق سراسري گرديده است، زيرا نه تنها سبب رضايت اقوام و گروه‌هاي قدرت را فراهم نياورده، بلكه به شكايات آنان افزوده است. ابقاء و تمديد نفوذ گروه‌هاي مسلح باعث گرديد كه تمام محافل و شخصيتهاي خبير و دور انديش از عرصه حقيقي سياست كنار بروند و اكثرا عده‌اي ابن الوقت و استفاده جو به تشكيل به اصطلاح احزاب و گروه‌هاي ان جي اويي پرداختند و طبعا همه اين گروه‌ها، با كمال بي‌مسووليتي به جاي توجه به كاستن اختلافات به دامن زدن آن به بهانه‌هاي سهم اقوام و محلات پرداختند و به نحوي از انحا در عقب تنظيم پنهان شدند.

دست آورد ديگر اين دوره كه بسيار به آن بها داده مي‌شود، يعني عرصه آزادي بيان و مطبوعات نيز تحت تاثير اين فضاي عمومي به جاي ارایه طرح‌هاي كارساز براي حل پرابلمها به صورت مداوم و خسته گی ناپذير به منفي بافي و مغشوش ساختن ذهن مردم مصروف گرديدند. وضعیت بی ثبات آزادی بیان و عجز دولت در برقراری آن را با نگاهی به سرنوشت سید پرویز کامبخش مي‌توان مثال داد که صرف به بهانه کاپی مقاله ای از انترنت و توزيع آن در ميان چند نفر از دوستانش، به بیست سال حبس محکوم شد.

سهم كشورهاي ذيدخل منطقه را نيز بايد به مثابه يك مشكل جدي براي تامين امنيت در نظر داشت. گروه‌هاي مشخصي آزادانه از تجزيه شمال سخن مي‌گويند كه همسو با سياست‌هاي محافل توسعه طلب در روسيه است. نقش ايران و تلقي آن از اسلام پرخاش‌جو علي‌الخصوص در صحنه فرهنگي در وسایل اطلاعات جمعي‌، در تبلغات مساجد، تكايا و محافل اجتماعي بسيار نيرومند است كه به تشتت و تفرقه در جامعه مي‌افزايد و روحيه ضد غربي را تقويه مي‌كند علي‌الخصوص كه يك عده تلويزيونها تصاوير مغاير با باورها و معتقدات مردم را نشر مي‌كنند. واضح است كه عاملين پاكستان در ميان گروه‌ها، سازمان‌ها و دولت بسيار فعال اند. اين علاوه بر آن است كه آنها در عرصه ديپلماسي براي اشتراك دادن طالبان در دولت مي‌كوشند كه چندان عملي به نظر نمي‌آيد و شايد براي به دست‌آوردن فرصت به خاطر خسته نمودن نيروهاي نظامي بين‌المللي كاربرد تبليغاتي دارد.

البته استثناهایی در تمام عرصه‌هاي ذكر شده وجود داشت كه نقش آنها تعيين كننده نبوده و با كوشش در جهت برداشتن گام مثبت از شش جهت مورد فشار و تهديد واقع شده و به اصطلاح مصداق ضرب المثل گلهايي كه در جهنم مي‌رويند، شدند.

دادن صلاحيت انتخابات لويه ‌جرگه قانون اساسي به نماينده گان منتخب لويه جرگه اضطراري نيز باعث تعجب مردم شد، ولي ديگر چندان اميد‌واري به بهبود اوضاع با تصويب بهتر اين قوانين نيز در مردم باقي نمانده بود و بناءً با بي‌تفاوتي آشكار ناظر جريان امور بودند. انتخابات رياست جهموري ظاهرا مجدداً اشتراك وسيع مردم را نشان مي‌داد، اما عامل اساسي آن به خصوص در روستاها و محلات تشديد روحيه قومي و زباني بود كه تمام پروسه با شدت به نفاق و كشمكش در سطح جامعه و دولت مي‌انجاميد. بعد از انتخاب آقاي كرزي اگر هم اراده‌اي گاه‌گاهي در جهت اصلاحات پديد مي‌آمد، با هياهويي كه در وسایل اطلاعات جمعي و ميان مردم براه مي‌افتاد، با سازشها و معامله‌هاي پشت پرده‌اي ديگر ادامه مي‌يافت. با انتخابات شورا و كسب امتياز نماينده گی مردم عمدتاً به وسيله قومندانان، اين فشار را بر حكومت سازمان‌يافته و سيستماتيك ساخت، علي الخصوص كه ايجاد كابينه از افراد تحصيل كرده موجب انتباه جدي تنظيم‌ها و هياهوي آنان درباره بيرون راندن مجاهدين از حكومت شده بود.

با وجود تمام مشكلات و موانع فوق الذكر، به بركت كمك گسترده‌ي جامعه جهاني و البته با مشاركت وسيع سازمانهاي غير دولتي و شركتهاي متعدد ساختماني كه هر روز بر تعداد آن اضافه مي‌شد و شخصيتهاي صالحي كه در دستگاه دولت حضور داشتند، كارهاي قابل توجهي صورت گرفته است كه نبايد ناديده گرفته شود و مي‌توان با بهبود كيفي عرصه‌هاي موجود ادامه اعمار و بازسازي را بر مبناي زيرساختهاي شكل گرفته ادامه داد. رشد سريع و بي‌سابقه سيستم مخابرات كه البته با انگيزه شديد اقتصادي و نرخهاي خيلي بالا و ناعادلانه رشد يافته است، شايد مقام نمايان و بارز كارهاي انجام شده حساب شده بتواند. در عرصه مواصلات، ترانسپورت و سرك سازي نيز كار قابل توجه و سيع انجام يافته است. در عرصه‌هاي صحت عامه، معارف و انكشاف دهات رشد كمي قابل توجه به مشاهده مي‌رسد كه بايد با توجه به بهبود كيفيت ادامه يابد. يك جانب جالب كار انكشاف دهات مشاركت دادن مردم روستاها با ايجاد شوراهاي دهات در امر عمران و بازسازي است كه مدل جالبي است و بايد تقويه و گسترش يابد. در زمينه ايجاد اردو و پوليس كه متاسفانه دكترين به اصطلاح شركت عادلانه اقوام آن را متزلزل و مستعد به فساد ساخت به هر حال اساسات آن گذاشته شده و پرسنل آن نسبتا تعليم و تربيه‌اي مناسب مي‌بينند. پروژه‌هاي بزرگتر بازسازي از قبيل اعمار مجدد بند سلما و بند برق كجكي و توفيق امضاي قرارداد در مورد اكتشاف مس عينك لوگر به طور محسوس اميد‌واري به وجود آورد كه آموزنده است.

ولي به نسبت دوام و تشديد بي‌امنيتي كه به پاره‌اي از زمينه‌هاي اجتماعي آنها در بالا اشاره كرديم روز به روز نگراني در داخل و خارج بيشتر مي‌شود - كه انعكاس آن گاهي بيش از حد و افراطي نيز هست - عدم برنامه‌هاي دقيق خدمات اجتماعي و بازي با شعار بازار آزاد در حالي كه گروه‌هاي رو به رشد مافيايي اقتصاد در همه عرصه‌هاي زنده گی تا حد شهرسازي و ساختمانها فعالند فاصله‌ي فقر و غنا شدت ترس‌آوري يافته كه بدون توجه و برنامه ريزي خاص و فوق العاده ممكن است موجب بروز طغيانهاي غير قابل پيش‌بيني گردد كه نمونه‌‌هايي از آنها را در تظاهرات شهر كابل و ديگر گوشه و كنارها شاهد بوديم.

فساد اداري و سياسي كه از زمينه اجتماعي وسيع تغذيه و آبياري مي‌گردد،‌ آشكارا غير قابل مهار گرديده است كه نظريه برقراري يك شبه ديكتاتوري براي تطبيق قوانين را تقويه مي‌كند.

چه راه‌هاي اصلاح اميدوار كننده‌اي مي‌توان ارایه كرد؟ داكتر اشرف غني احمد زي بر موضوع «اجماع مجدد ملي» پافشاري مي‌نمايد كه مي‌تواند در عين حال بسيار گمراه كننده و فريبنده واقع شود. زيرا در اوضاعي كه تمام منابع قدرت سياسي، اقتصادي و اجتماعي در دست گروه‌هاي قدرتِ قانون ناپذير است كه مسلماً تبليغات گاه‌گاهي درباره عدالت انتقالي و محاكمه جنايات كاران جنگي به آنان اخطار مي‌دهد، رسيدن به اجماع ملي چندان روشن و عملي به نظر نمي‌رسد. و اگر در ابتداي امر نيز زمينه سياسي و تشكيلاتي براي تحقق آرمانهاي صلح و دموكراسي و قانونمندي وجود مي‌داشت، اگر هم به قدرت سهم داده نمي‌شد، مي‌توانست با بسيج مردم دستگاه و گروه‌هاي قدرت را تحت فشار قرار داده و براي اصلاحات راه‌گشا گردد. جناح روم كه يگانه گروهي به نظر مي‌رسيد كه بتواند چنين تشكلي را به وجود آورد چنان چه ديديم، بسيار به زودي محاصره و تجريد گرديد. فضاي رعب و تهديد امكان تشكل جديدي را به محافل و شخصيت‌هاي آگاه ديگر نداد. بنابراين بايد راه ديگري جستجو شود. پيشنهاد فوق العاده قابل دفاع دكتور اشرف غني احمدزي در مورد توجه به بهبود كيفي تحصيلات عالي در حقيقت اهميتي ملي برتر از استراتيژي دارد، زيرا رشد و توسعه متكي به خود ملی، بدون تربيه كادرهاي متخصص در همه زمينه‌هاي مورد ضرورت ممكن نيست. اين پيشنهاد را مي‌توان اينگونه غني نموده و تكميل ساخت كه تا حد ممكن كمك‌هاي جامعه جهاني براي بالا بردن كيفي تحصيلات عالي و مسلكي بر اساس نيازمندي‌هاي ملي كه در استراتيژي توسعه مشخص مي‌گردد و تغيير دادن بخش عمده و قابل توجه تعليمات متوسطه به تعليمات مسلكي و فني، عيار گردد.

ما ذيلا پيشنهادهايي را براي اصلاح در زمينه‌هاي ذكر شده ارایه مي‌نماييم:

جامعه جهاني توجه جدي به فراهم آوري زمينه و فضا جهت ايجاد يك تشكل ملي سراسري معتقد به قانونيت(قانونمندي)، صلح و دموكراسي نمايد و تدابير عملي در جهت رفع فضاي رعب و تهديد اتخاذ كند. به حيث زمينه‌سازي، امكانات براي تشكل پژوهشگران، دانشمندان و تمام فرهنگيان در سازمانانهاي تخصصي و اجتماعي تدابير اتخاذ شود و مانند برخي از كشورهاي دموكراتيك بودجه، امكانات و زمينه‌هاي مادي آن از جانب دولت و جامعه جهاني تدارك شود.

در زمينه اقتصادي - اگر هم به صورت موقت باشد - مواد مورد ضرورت اوليه مردم از قوانين بازار معاف گرديده و به صورت خدمات اجتماعي مثلا سيستم كوپني به مردم علي‌الخصوص مامورين دولت توزيع شود. اين تدبير مي‌تواند به صورت عاجل از رشد بيشتر فقر و نارضايتي تا ايجاد شرايط كار و معيشت سالم كارآمد باشد و مامورين و كارمندان دولت را كه قشر باسواد و آگاه جامعه است، به مدافع نظام تبديل كرده و جلو طغيانهاي غير قابل پيش‌بيني را بگيرد.

قوتهاي مسلح و استخبارات مجددا با دقت زياد جهت نفوذ ناپذير بودن و با در نظر داشت خصلت جنگ پراگنده و غير منظم سازمان‌دهي شود كه عمدتاً شكل قطعات كاماندويي و هجومي را خواهد داشت، زيرا عاقلانه تر به نظر مي‌رسد كه به جاي بمباران يك محل مشكوك، كه در آن افراد غير نظامي زنده گی مي‌كنند، از تدابير محاصره نقاط مورد نظر با ديسانت قطعات كاماندو و حمايت هوايي اقدام به سركوب گروه‌هاي مسلح مخالف گردد. البته وجود سازمان كشف و استخبارات سالم مستحكم و مجهز در اين امر ضرورت درجه اول خواهد بود تا از اشتباهات جلو گيري شود.

با ايجاد تيم هاي كاري موفق از افرادي كه طي هفت سال اخير در كارآيي، پاك‌نفسي و قانون‌مندي امتحان داده‌اند، براي سازماندهي مجدد دستگاه‌هاي دولتي اقدام شده و در برابر گروه‌هاي بهانه‌گير و مخالف قانون از آنها حمايت جدي گردد.

براي ايجاد شوراي ملي معيارها و موازين دقيق قانوني وضع شود تا جلو انتخاب افراد قدرتمند ولي مخالف قانون و ناآگاه گرفته شود.

در ايجاد كميسيون‌هاي خاص نه تنها عضويت متخصصين مربوط به نهادهاي جامعه مدني توجه شود، بلكه عضويت متخصصين خارجي نيز در آنها مورد توجه قرار گيرد و در عملي شدن تصاميم آنها توجه جدي شده و نتايج آن به اطلاع مردم رسانيده شود.

در زمينه سياست خارجي شايد هند، چين و پاكستان را بيشتر به مبارزه عليه افراطيت مسلحانه مذهبي در گير ساخت. تصور مي‌شود كه تا حال كوشش‌هاي لازم و موثر براي استفاده از اين فرصت و امكان صورت نگرفته باشد.