07.02.2019

حمید عبیدی

چند نکته مهم در مورد نشست ماسکو

شیر محمد عباس ستانکزی رییس هیات طالبان در همایش ماسکو روشن ساخت که طالبان قانون اساسی و نظام و دولت برخاسته از آن را قبول ندارند.

این موضع طالبان تنها ناشی از آن نیست که گویا آنان جنگ خود را مشروع میدانند و مذاکرهٔ شان با حکومت به معنای اعتراف به مشروعیت حکومت و پذیرش عدم مشروعیت جنگ شان علیه حکومت تلقی خواهد شد. جهت مهمتر مسأله این است که طالبان تعدیل قانون اساسی و تغیر نظام سیاسی از طریق این تعدیل را نمیپذیرند؛ زیرا میدانند که از این طریق به اهداف شان دست نخواهند یافت. طالبان در تلاش اند تا شرایطی ایجاد شود که قانون اساسی منسوخ و مشروعیت ملی و بین المللی نظام از میان برود. طالبان تصور میکنند که اگر به این هدف خود برسند، در این صورت میتوانند قانون اساسی و نظام مورد نظر خود را تحمیل کنند- نظام تحت رهبری طالبان و قانون اساسیی که تهی از ارزش ها و موازین شناخته شدهٔ حقوق بشر و دیموکراسی و متضمن احیا و تداوم حاکمیت آنان باشد. تجربهٔ گذشته نشان داده است که این حاکمیت چه گونه خواهد بود.

این که طالبان قانون اساسی را تحمیلی و غیر اسلامی میخوانند،‌ حرف تبلیغاتی برای پرده انداختن بر هدف اصلی طالبان است. اگر چنین نیست،‌ پس طالبان باید نشان بدهند که کجای قانون اساسی غیر اسلامی است؟!...

همچنان امتناع طالبان از مذاکره با حکومت، به خاطر آن نیست که گویا اشرف غنی رییس جمهور است. طالبان در اصل نمیخواهند با حکومت افغانستان مذاکره کنند- صرف نظر از این که رییس حکومت چه کسی است. طالبان مذاکره با یک جمع پراکنده فاقد هر گونه مشروعیت قانونی و ملی، را به نفع خود میدانند،‌زیرا در این صورت آنان در موضع طرف برتر قرار خواهند گرفت؛ در حالی که در مذاکره با حکومت که از مشروعیت قانونی ملی و بین المللی برخوردار است، طالبان باید به حیث یک گروه شورشی مطالبات خود را مطرح بسازند.

پیشنهاد آقای عطا محمد نور در این همایش برای تشکیل «حکومت موقت»‌ و اشارات و گپ های دوپهلوی او که به نحوی مخالفت وی را با حکومت متبارز میساخت، صرف نظر از این که نیت وی چه بوده باشد، ‌در عمل چیزی نبود جز تیز کردن اشتهای طالبان برای امتناع از مذاکرات با حکومت و تضعیف بیشتر حکومت از طریق دامن زدن اختلافات با آن از درون نظام. در مقایسه با آقای نور،‌ آقای قانونی نشان داد که سیاستمدار پخته تر از وی است. آقای کرزی خواست چنان نشان بدهد که گویا حکومت یک طرف، طالبان طرف دیگر و وی و سایر اشتراک کننده گان نشست نمایندهٔ‌ مردم افغانستان اند- این یک ادعای مطالقاً غلط است. آقای کرزی و گروه افراد مورد نظر وی تنها از خود نماینده گی کرده میتوانستند، ‌نه از مردم افغانستان. این که کدام مرجع از مردم افغانستان نماینده گی میکند در قانون اساسی افغانستان روشن است. این قانون اساسی در زمان زمامداری آقای کرزی تدوین و توسط لویه جرگه تصویب و با امضای آقای کرزی به حیث رییس جمهور وقت، نافذ شده است. آقای کرزی ،‌ آقای قانونی، و سایر وزرای اسبق و مقامات پیشین به قانون اساسی سوگند یاد کرده اند. آن نامزدان ریاست جمهوری که در این نشست اشتراک داشتند، همه در عمل در برابر قانون اساسی اعلام التزام عملی کرده اند. بنأً آنان نمیتوانند و حق ندارد ادعای نماینده گی از مردم افغانستان را کنند. در واقع آقای حامد کرزی طوری سخن گفت که چانس نشستن دوباره اش در کرسی قدرت را از طریق تشکیل «حکومت موقت» بیشتر بسازد، ‌نه این که آن را تضعیف نماید-گرچه وی خود پیشنهاد «حکومت موقت»‌ را مطرح نکرد و اما هم سخنان وی و هم ترکیب هیات همراهانش این عزم او را برملا میسازد.

«حکومت موقت» آن طور که آقای نور آن را پیشنهاد کرد، میتواند افتادن در پرتگاهی دانست که از آن جا درب دوزخ باز میشود. حکومت موقتی که خلاف قانون اساسی تشکیل گردد، قانون اساسی رسماً‌ و یا به صورت مسکوت لغو شود، آن گاه همه چیز موکول میشود به نیت و ارادهٔ افراد تشکیل دهندهٔ حکومت. و دیدیم که مثلاً همین آقای عطا محمد نور چند بار و چه گونه از تعهدات خود عدول کرده است و حتا از آن سوی بام افتاده و حتا همپیمانان حزبی خود را چه گونه و با چه کلماتی تهدید کرده است. با این همه تضادها و اختلافاتی که در درون اپوزسیون سیاسی حکومت و باز میان طرف های جنگ جاری وجود دارد، هیچ ضمانتی وجود نخواهد داشت که اعضای نامتجانس حکومت موقت تجربهٔ حکومت مجاهدین پس از ۸ ثور را تکرار نخواهند کرد؟!...

آزموده را آزمودن خطاست اگر ما اجازه بدهیم تا باز از عین غار و آن هم توسط عین مارها گزیده شویم، در این صورت خود ما مقصر خواهیم بود و نه مار ها...

آن چه در بالا آمد، ‌به معنای مخالفت با حل و فصل مسالمت آمیز مسایلی که موجب بروز و تداوم بحران و جنگ شده نیست. من در این مورد قبلاً نظرم را بیان کرده ام.

طالبان برای سرنگونی نظام ، ‌دولت و حکومت برخاسته از قانون اساسی افغانستان و برای احیای «امارت اسلامی» خود میجنگند- ولو از نظر شکلیات این حاکمیت شان متفاوت از گذشته باشد. راه حل صلح آمیز مورد نظر آنان نیز عین هدف را دنبال میکند. اگر چنین نیست و طالبان در پی فریبکاری نیستند، پس باید با حکومت افغانستان به حیث طرف اصلی وارد مذاکره شوند.

صلح پایدار و مطابق به منافع و مصالح ملی زمانی میتواند تحقق یابد که طالبان با حکومت مشروع و قانونی افغانستان وارد مذاکره شده و بر اساس یک توافقنامهٔ‌ واقعبینانه، از یک گروه شورشی مسلح به یک حرکت و یا حزب سیاسی با ترک خشونت و جنگ و با التزام عملی نسبت قانون اساسی ، وارد صحنه شده و برای دستیابی به اهداف خود به مبارزهٔ‌ قانونی مسالمت آمیز رو کنند.

ما به حیث شهروندان آگاه و مسوول میتوانیم با اعمال فشار تا سرحد تجرید عناصر و گروه هایی که در همدستی با طالبان در تلاش دور زدن و تضعیف دولت اند، نقش موثری در شکلگیری روند صلح پایدار و حفظ دستآوردهای افغانستان ،‌ایفا کنیم.