22.01.2019

 

پاسدارى از ارزشهاى متعالى و جهانشمول

پيام پنجمين كنفرانس علمى - مسلكى انجمن

در پنجمين كنفرانس علمى - مسلكى انجمن اين دو موضوع : 

- پاسدارى از ارزشهاى متعالى ، جهانشول و ديموكراتيك مندرج در قانون اساسى و قوانين نافذ افغانستان در پروسه صلح و مصالحه 

- سهمگيرى افغانان مقيم اروپا در پروسه هاى ملى افغانستان 

بر مبناى  مقالات پژوهشى و همجانبه حقوقدانان برجسته و معاونان انجمن ، محترمه عفيفه آزادزوى و محترم پوهنیار عبدالبصير دهزاد، مورد بحث گسترده شركت كننده گان كنفرانس قرار گرفت ، كه به صورت فشرده درين پيام با همسلكان عزيز و هموطنان گرامى شريك ميگردد، تا با نقد و نظر شان در مقياس ملى و بين المللى بحث، پاسدارى از ارزشهاى متعالى و جهانشمول كه متضمن صلح واقعى و پايدار است ، منحيث رسالت تاريخى و وظيفه مبرم ملى در قبال سرنوشت وطن و مردم ، مورد توجه همه گانى قرار گيرد.

بى نياز از اثبات است كه  صلح نياز حياتى ، خواست اساسى مردم ، شرط بقاى افغانستان و گذار ان بهشاهراه ترقى ميباشد و مردم مظلوم و غيور ما كه بيشتر از چهار دهه جنگ تحميلى و مصايب جانكاه آن را متحمل و اماج ترور و تجاوز ميباشند ، حق دارند و مستحق ميباشند تا از مصيبت جنگ خانمانسوز رهايى يابند و در سرزمين شان صلح دايمى برقرار گردد . 

اظهرمن الشمس است كه  قطع جنگ و دستيابى به ارمان تاريخى و شريفانه مردم به عوامل متعدد تاريخى ، داخلى ، منطقوى و بين المللى كه تراژيدى خونبار افغانستان معلول آن است ، مرتبط ميباشد. 

در پروسه صلح  با تمام پيچيده گى و كثيرالجوانب بودن آن ، چگونه گى نقش و اشتراك مردم ، بيدارى عمومى و سهمگيرى فعال شان ارتباط دارد . تحقق مكانيسم پروسه صلح وابسته به نقش كليدى دولت ميباشد. 

درك منطق اين اصل مستلزم فكر كلان ملى و تكيه بر مصالح علياى افغانستان ميباشد و متاسفانه ما كه با دولت ناكام و هزار و يك مشكل  و منجمله با بحران اعتماد مواجه هستيم ، در تشخيص درد جانكاه وطن بيشتر و ژرفتر بیندیشیم و عاقبت انديش باشيم.

تجربه دردناك و عبرتناك تاريخ مبين اين واقعيت است كه فقدان دولت ، خطر آفرين تر از دولت ناكارا است و هر نوع  "دولت زدايى  و ناديده گرفتن نقش دولت  و پيش كشيدن نسخه هاى مغرضانه "دولت موقت" نمك پاشى به نعش آغشته به خون مادر وطن و آب ريختن به اسياب دشمنان تاريخى كشور ما ميباشد  كه منجر به تقسيم افغانستان به ساحات نفوذ، انارشيسم و تكرار تراژيدى دهه نود قرن گذشته ميگردد. 

طرح اين حقايق با تنزيل پروسه صلح به تسليم شدن مخالفان مسلح به دولت، مغالطه نگردد و صلح عادلانه و عزتمند مستلزم رعايت خواست هاى مشروع و رفتن بلاشرط ب ميز مذاكره و مشروط ساختن شرايط صلح واقعى و پايدار (صلح مثبت) متحقق ميگردد . 

درست در همين ارتباط موضوع پاسدارى از ارزشهاى متعالى ، جهانشول و ديموكراتيك مطرح ميگردد كه بدون رعايت آن آرمانهای شريفانه صلح  يك سراب ميباشد .

 

از دستاورد هاى (هجده سال اخير) به حيث ابزار سياسى ، بسيار موهوم و مجهول زياد صحبت ميشود و از آن  "اقليت منفور" تاجران دين ، تيكه داران " جهاد " و دكانداران قوم ( كليپتوكرات هاى مشمول شركت سهامى كليپتوكراسي هجده سال اخير )  "پيراهن حضرت عثمان" ساخته اند . 

و اما  ارزشهاى متعالىی كه بايد بمثابه دستاورد هاى تاريخى مردم  به حيث خط قرمز پنداشته شود و در معادلات و معاملات سياسى قربان نگردد، مطمح نظر ما  همان ارزشهاى والاىی است كه مردم در طول تاريخ و به ويژه در صد سال اخير و با ايجاد نخستين دولت ملى و انفاذ اولين قانون اساسى و تا به خاطر آن رزميده اند و ميتوان از آن به مثابه ميراث معنوى بزرگ محصلان استقلال و آزاديخواهان سترگ و شاه امان الله ياد كرد كه در قوانين اساسى بعدى تداوم يافته و ه بحيث ارزشهاى جهانشمول مندرج در حقوق بين المللى معاصر (منشور م م  ، اعلاميه جهانى حقوق بشر و ميثاقهاى بين المللى ناشى از آن)  و متعلق به تمام بشريت در فصل دوم قانون اساسى نافذ مسجل ميباشد و با ارزشهاى تاريخى ، ملى و اسلامى مردم ما منافات ندارد . 

در صدر فهرست اين ارزشها  :

- استقلال ، تماميت ارضى و حاكميت ملى (كه صلاحيت انحصاري مردم ميباشد) قرار دارد . 

 - جمهوريت  و نظام جمهورى ، تا هر نوع تشويش در مورد بازگشت به  "امارت" و "خلافت" را منتفى سازد . 

- اصالت قانون : 

زماني كه صحبت از مصلحت گرايى و مصلحت جامعه ميگردد ، بايد به خاطر داشته باشيم كه قانون  بمثابه بالاترين مصلحت اجتماعى ، بايد برتر و رهبر تمام جوانب در جامعه به شدت منقطب ، منشعب و كثيرالقوامى ما، باشد . 

در مبارزه تاريخى علم و جهل و از شمس النهار و جدل سنت و تجدد و درين صد سال اخير و از نهضت امانى و تا كنون ، قانون و حاكميت آن بحث محورى و كليدى در گذار به شاهراه ترقى و حيات مدنى پنداشته ميشود .

انفاذ قانون جزا و كود مدنى در جمهوريت اول (محمد داود فقيد) بزرگترين دستاورد تاريخ تقنين در افغانستان ميباشد و منطبق با روحيه ملى و اسلامى مردم ما ميباشد. 

در قرن بيست و يكم  رعايت ميثاقهاى بين المللى كه افغانستان با آن الحاق نموده و برطبق حكم ماده هفتم قانون اساسى ملزم برعايت آن ميباشد ، پل وصل افغانستان با جهان متمدن ميباشد.

- موضوعات عدالت اجتماعى ، برابرى و تساوى حقوق شهروندان اعم از زن و مرد ، آزادى عقيده و بيان، پرنسيپ هاى مشروعيت جرم و جزا و رعايت اصول " تبعيض مثبت " در مورد زنان و هموطنان سك و هندوباور . 

دستيابى به اهداف سترگ ياد شده در گرو بيدارى عمومى و سهمگيرى فعال مردم در احقاق حقوق شان ميباشد . 

درين راستا افغانان مقيم اروپا (اروپايى هاى افغان) ، مهاجران افغان مقيم اروپا نيز ميتوانند سهم ارزنده يى ايفا نمايند . 

" اقليت افغان " مقيم اروپا كه بر طبق قانون ميتوانند در پروسه هاى ملى كشور شريك باشند و در مباحث كلان مربوط به سرنوشت ملى نقش داشته باشند . 

موضوع صلح و چگونه گى دستيابى به آن ، پاسدارى از ارزشهاى كه به تفصيل تذكار يافت ، سهمگيرى در پروسه تدوين قوانين و اشتراك در انتخابات و نظرخواهى در مسايل مربوط به حيات ملى و ... موارد اند كه تعلق  " اقليت افغان " اروپا را به مادر وطن و سهمگيرى در پروسه هاى ملى متبارز ميسازد . 

انجمن معتقد بر این اصل است که افغانان مقیم اروپا ، با احساس عالی عشق به مادر وطن و تمام علایق معنوی و راونی حق سهمگیری در پروسه های ملی ، اخصن پروسه ملی انتخابات را دارند. برای تعمیل این حق اساسی تعدیل درمواد قانون انتخابات کشور ضروری به نظر میرسد.

البته در تحقق اين هدف نيك كه در واقع استفاده از فرصت ها سرمايه هاى معنوى به نفع افغانستان سفارتخانه هاى افغانى مقيم اروپا و وزارت امور مهاجرين بايد تدابير مشخص را رويدست گيرند . 

 

موجوديت و تداوم افغانستان و گذار ان بشاهراه صلح و ترقى در گرو وحدت و وفاق ملى آن است و رسيدن به اين مأمول بزرگ با تمركز به منافع كلان ملى و مرجع دانستن مصالح علياى افغانستان از تعلقات قومى ، زبانى ، مذهبى ، تنظيمى، ايديولوژيك ، شخصى و ... ميسر ميگردد . 

بيدارى عمومى و پاسدارى از "انقلاب اميد"  ، قوت خلل ناپذير مردم را شكل ميدهد (د خلكو زور ، د خداى زور ) افغانان را در موقعيتی قرار ميدهد كه از حق خود در برابر هر غاصب داخلى و خارجى دفاع نمايند . 

جامعه بين المللى و در رأس آن ايالات متحده امريكا كه مقدرات تاريخى ما را بر وفق منافع ملى شان رقم زده اند ، مسووليت حقوقى و اخلاقى دارند تا به حق حاكميت ملى افغانستان احترام و  به  "زخم خونين" افغانستان كه بزرگترين قربانى تجاوز و اماج تروريسم بين المللى و جنگ اعلام ناشده پاكستان ميباشد و در دور جديد بازى هاى بزرگ قدرتهاى رقيب بين المللى و جنگ هاى نيابتى به خاك و خون كشانيده ميشود ، و سرنوشت جنگ و صلح آن با امنيت ملى شان  گره خورده است ، با تصاميم عجولانه و بحث خروج غير مسولانه نمك اضافى نپاشد . 

بسيار ضرور و مفيد است تا در احوال جارى و در پروسه صلح به عوض آدرس هاى پراکنده و متفاوت، از  نقش و سهم سازمان ملل متحد جانبدارى گردد . 

شركت كننده گان پنجمين كنفرانس انجمن با مراجعه به تمام نهاد هاى افغانى  پاسدار ارزشهاى متعالى ياد شده در داخل و خارج كشور صميمانه تقاضا ميدارد تا صداى شان را در دفاع از حق گذار افغانستان و مردم به عزا نشسته آن به شاهراه صلح پايدار بلند تر و نزدیکتر سازند. 

با حرمت

اشتراك كننده گان پنجمين كنفرانس علمى - مسلكى انجمن 

        منعقده كشور شاهى بلجيم ( ٢٠١٨ م )