08.04.2015

رزاق مامون

خرقۀ سیاف بر تن داکتر عبدالله

 

بحران افغانستان از آغاز ربطی به اسلام نداشت؛ حالا هم ندارد؛ درآینده هم نخواهد داشت. جنگ افغانستان بخشی از تقابل راهبردی منطقه یی و جهانی است. عبدالله در واقع غذای فاسد شده را به افکار عمومی سرویس می کند.

داكترعبدالله امروز درسخنانی گفت: كساني كه در برابر مجاهدين جنايت هايی را مرتكب شده اند، در فكر رسيدن قدرت نباشند.

ایشان شاید تازه زیگنال میدهد که می تواند یک شاگرد خوب در پیشگاه استاد سیاف باشد. عبدالله ظاهراً جز این که بزنس قدرت را بازهم از نام مجاهدین بیمه کند؛ راه دیگری ندارد. در بحث ایستاده گی «سیاسی» ورقابتی علیه تصمیم دکتورغنی، بهتر بود یک توجیه دیگری را پیش میکشید. اشاره به این که افضل لودین علیه مجاهدین «جنایت» کرده، سخت بی جاذبه است. اگر پوره درمسند حسابرسی بنشینیم؛ جنایاتی را که خود مجاهدین ( به ویژه رهبران) برعلیه یکدیگر و نسبت به مجاهدان «حقیقی» انجام داده اند، به مراتب عمیقتر و پر پهنا تر از ضرباتی است که دشمنان آن ها بر آنان وارد آورده اند.

اثبات این مسأله نیاز به تلاش زیاد ندارد. کتب  وآثاری که درین زمینه به نوشت آمده؛ هیچ چیزی را از قلم نیانداخته است. نسل حاضر باید این آثار را مسئولانه بخواند که در تاریخ حزن انگیز این سرزمین، درمقام قیاس و سوء تفاهم، عوض کردن هر سیاه به سفید وهر سفید به سیاه، بسیارآسان است.

مراد از نگاشتن این عریضه آن است که صف کشی بین مجاهد و ضد مجاهد، آن هم پس از 23 سال رفاقت و «یارگرمابه وگلستان» بودن، بیخی از مود افتاده است. 

جنرال دوستم سابق قوماندان فرقه 53 جوزجان که درسراسر کشور، چپ و راست، خصوصاً درپغمان، قندهار، خوست  و تنگی واغجان لوگر، مجاهدین را درو می کرد؛ شاید از حافظۀ دکتر عبدالله زدوده نشده؛ واقعیت این است که عبدالله و سیاف و دیگران از برای مصلحت سیاسی (یک بارمصرف) گاهی بین مجاهدین و غیرمجاهدین خط کشی میکنند. 

جنرال دوستم اکنون در منصبی بالاتر از عبدالله قرار دارد و قبل از آن که به طالب کُش تاریخ بدل شود؛ در ده ها عملیات جنگی علیه دسته جات مجاهدین، یک مجاهد کُش قد راست و قهار بود.

دگرجنرال نبی عظیمی، لایق ترین مدافع کابل در زمان راکت باری مجاهدین به شهر غیرنظامی ( ازکوه صافی و پغمان وارغنده) معاون وزارت دفاع و یکی از بدرقه کننده گان رهبران مجاهدین در جریان «انتقال قدرت»از حزب وطن به جمیعت اسلامی بود که در مبارزه علیه گروه های مجاهدین، به قهرمان حزب و اردو شهره شده بود. مجاهدین، پس از تحویل گیری قدرت، به زودی رزم آوران جنگدیده را از صفوف خویش تبعید کردند تا یک زمانی علل واسباب «کودتا» فراهم نکنند.

دگرجنرال آصف دلاور، یکی دیگر از نظامیان ارشد دولت کارمل و نجیب، جز اصلی حلقۀ انتقال قدرت به مجاهدین بود که تقریباً همیشه در جهت ارتقای توان مقاومت احمدشاه مسعود علیه طالب و گلبدین بذل مساعی کرد. او در جنگ جلال آباد چنان درخشید که در کشتن بیست هزار مجاهد و هزاران عرب و پاکستانی داوطلب، به قهرمان بدل شد و قبل برآن، شخص کارمل او را لقب «دلاور» داده بود.

دگرجنرال مومن اندرابی، ( که درواقع ستون عروج نظامی جمیعت بود) جنرال جعفر نادری و ده ها جنرال دیگر که ضربات مرگباری باری را در طی چهارده سال بر قوای رزمی گروه های مجاهدین وارد آورده بودند؛ در کنار شخص دکتر عبدالله که آن زمان سخنگوی وزارت دفاع بود؛ ایستاده و نوک قلم دراز را روی نقشه میچرخانیدند.

جنرال افضل لودین نیز یکی از متحدان گروه های مجاهد بود که کابل را زنده و سلامت در اختیار مجاهدین قرار دادند. پس وقتی دکترعبدالله می گوید: كساني كه در برابر مجاهدين جنايت هاي را مرتكب شده اند، در فكر رسيدن قدرت نباشند. چه منظوری دارد یا آن که از سایه یا همزاد خویش فرار می کند؟!

فهمیده نشد که مجاهد کیست و غیرمجاهد کی ها اند. گلبدین حکمتیار شهر کابل را تحت نام «ملیشه های کمونیست» و ائتلاف جمیعت با جنرالان کمونیست به ویرانه بدل کرد. اما خودش برای ویرانی بیشتر شهر کابل و برای رسیدن به قدرتی که هرگز به آن دست نیافت؛ با جنرال دوستم دست «برادری» داد. شاید هنوز درتفاسیری که از سر بیکاری و خشم نازا، از قرآن می نویسد؛ برای این ابتکار خویش، یکی دو یا سه آیه و حدیت هم جمع آوری کرده است. وی پیشاپیش تمام جناح خلق حزب دموکراتیک را کارت ورود به بهشت داده بود. جبار قهرمان، جعفرسرتیر، شهنواز تنی، پکتین، رسول بی خدا، وطنجار وسپس معاون دکترنجیب، وصد های نفر دیگر را زیر خیمه اسلام آورده بود و داد میزد که دولت اسلامی باید مستقر شود.

عجیب است.

حالا عبدالله  بعد از درآمیزی شیر و روغن، (مجاهد و غیرمجاهد) آن هم به ابتکار تاریخی جمیعت اسلامی و شورای نظار، تازه به یاد مجاهد و ضد مجاهد افتاده است! رفیق جانانی ایشان ( نورالحق علومی و خانواده علومی) برای عبدالله چقدر عرق ها ریخته اند. این خانواده جنرالان لایقی به اردوی افغانستان تحویل دادند و در مبارزه با دسته جات مجاهد نیز در صف نخست بودند. حالا قوماندان درجه اول علومی ها، تکیه گاه خود دکترعبدالله است.

 دم نقد، اگر گروپ های مجرب و میهن پرست اپراتیفی باقی مانده از رژیم های کارمل و نجیب در امنیت ملی حضور نمیداشتند؛ خدا میداند که گسترۀ فاجعه تا به کجا می رسید. پس مرزی بین مجاهد و غیرمجاهد مدت ها پیش محو شده است.